1. have you ever flown in an airplane?
هرگز با هواپیما پرواز کرده اید؟
2. the bird has flown
تیر از کمان رها شده است،فرار کرد و رفت،دیگر دیر شده
3. when he died flags were flown half-mast
وقتی او مرد پرچم ها را نیمه افراشته کردند.
4. alas for the precious life that has flown by . . .
افسوس بر آن عمر گرانمایه که بگذشت . . .
5. Someone has flown off with my book.
[ترجمه ترگمان] یه نفر با کتابم پرواز کرده
[ترجمه گوگل]کسی با کتاب من پرواز کرده است
6. A rare bird has just flown by.
[ترجمه ترگمان] یه پرنده نادر با هواپیما پرواز کرده
[ترجمه گوگل]یک پرنده نادر فقط توسط
7. I've never flown in an aeroplane.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت با هواپیما پرواز نکرده ام
[ترجمه گوگل]من هرگز در هواپیما پرواز نکرده ام
8. A bird has just flown by.
[ترجمه ترگمان]پرنده ای تازه پرواز کرده
[ترجمه گوگل]یک پرنده فقط با آن پرواز کرده است
9. Since then, Captain Fawcett has flown passengers to many unusual places.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، کاپیتان فاوکت، مسافران را به بسیاری از مکان های غیر معمول پرواز داده است
[ترجمه گوگل]از آن زمان، کاپیتان فاوست مسافران را به بسیاری از مکان های غیر معمول سفر کرده است
10. Five thousand people were flown to Paris during the Easter weekend.
[ترجمه ترگمان]در تعطیلات آخر هفته عید پاک پنج هزار نفر به پاریس پرواز کردند
[ترجمه گوگل]پنج هزار نفر در طول آخر هفته عید پاک به پاریس سفر کردند
11. The relief supplies are being flown from a warehouse in Pisa.
[ترجمه ترگمان]تجهیزات امدادی از یک انبار در پیزا منتقل شده اند
[ترجمه گوگل]تجهیزات امدادی از یک انبار در پیزا حمل می شود
12. The young ones have flown the nest.
[ترجمه ترگمان]جوان ها به داخل لانه پرواز کرده اند
[ترجمه گوگل]جوانان لانه را به پرواز درآورده اند
13. Food supplies are being flown out immediately.
[ترجمه ترگمان]منابع غذایی بلافاصله با هواپیما خارج می شوند
[ترجمه گوگل]تامین مواد غذایی بلافاصله به سر می برد
14. The bird has flown away.
[ترجمه ترگمان]پرنده پرواز کرده است
[ترجمه گوگل]پرنده به دور پرواز کرده است