کلمه جو
صفحه اصلی

percussionist


معنی : نوازنده اسبابهای ضربی
معانی دیگر : (موسیقی) نوازنده ی سازهای کوبه ای (یا کوبشی)

انگلیسی به فارسی

نوازنده اسبابهای ضربی


نارکسیستیک، نوازنده اسبابهای ضربی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a musician who plays percussion instruments.

• one who plays a percussion instrument, drummer
a percussionist is a person who plays percussion instruments such as drums.

مترادف و متضاد

نوازنده اسبابهای ضربی (اسم)
percussionist

جملات نمونه

1. Percussionists Mauricio Alves and Sergio Cassiano complete the line-up.
[ترجمه ترگمان]Percussionists Mauricio Alves و سرجیو Cassiano این خط را تکمیل کردند
[ترجمه گوگل]موریسیو آلوز و سرجیو کاسیانو، کاپیتان ماتریس، را به پایان رساندند

2. He also has written a piece that 100 percussionists will perform at the opening ceremonies for the summer Olympic Games.
[ترجمه ترگمان]او همچنین قطعه ای را نوشته است که ۱۰۰ percussionists در مراسم افتتاحیه بازی های المپیک تابستانی اجرا خواهند کرد
[ترجمه گوگل]او همچنین یک قطعه ای را تهیه کرده است که 100 نفس گیر در مراسم افتتاحیه بازی های المپیک تابستانی انجام خواهد شد

3. Baryon performs solo and in duo with percussionist Mina Cinelu who also plays guitar, banjo, mandolin and synthesizer.
[ترجمه ترگمان]baryon تکی و در دو تایی با percussionist مینا Cinelu اجرا می کند که همچنین گیتار، بانجو، ماندولین و synthesizer را بازی می کند
[ترجمه گوگل]باریون شخصا و به صورت دو نفره با مینا Cinelu نفوذ کننده است که همچنین گیتار، بانجو، ماندولین و سینت سایزر را بازی می کند

4. Virtuoso percussionist and soloist David Cossin displays remarkable genius as he deftly creates unique, sensuous, organic and sometimes celestial sounds using a range of water-based instruments.
[ترجمه ترگمان]virtuoso percussionist و soloist دیوید Cossin یک نابغه برجسته را به نمایش می گذارند و او با مهارت، صداهای منحصر به فرد، sensuous، ارگانیک و گاهی آسمانی را با استفاده از مجموعه ای از ابزارهای مبتنی بر آب خلق می کند
[ترجمه گوگل]کوکسیستم و جادوگر Virtuoso و دیوید کوسین، سازنده، نابغه قابل توجهی را به نمایش می گذارد، زیرا او به طرز محسوسی صداهای منحصر به فرد، احساسی، آلی و گاه آسمانی را با استفاده از طیف وسیعی از ابزارهای آب ایجاد می کند

5. He is a young percussionist, composer, and national secondary-level actor.
[ترجمه ترگمان]او یک بازیگر، آهنگساز و بازیگر جوان متوسطه است
[ترجمه گوگل]او نوازنده جوان، آهنگساز و بازیگر سطح متوسط ​​در سطح ملی است

6. She overcame her deafness and eventually became a successful percussionist.
[ترجمه ترگمان]او بر ناشنوایی اش غلبه کرد و در نهایت به یک percussionist موفق تبدیل شد
[ترجمه گوگل]او غافلگیر شد و در نهایت تبدیل به یک ضربه ساز موفق شد

7. "When you're too dumb to play anything," the professor conducting us sneered, "they give you a couple of sticks, put you in the back and call you a percussionist.
[ترجمه ترگمان]پروفسور مک گوناگال با تمسخر گفت: \" وقتی تو خیلی احمق بودی که هیچ چیزی را بازی نکنی، آن ها چند تکه چوب به تو می دهند، تو را پشت سر می گذارند و یک percussionist صدا می زنند \"
[ترجمه گوگل]'وقتی که شما بیش از حد گنگ به بازی هر چیزی،' استاد انجام ما sneered، 'آنها به شما یک دوش چوب، شما را در پشت قرار داده و به شما یک ضربه ساز به نام

8. Works on the performance skills, involving some difficult shaanxi harp playing skills, to send performance ability and skill percussionist demand is higher.
[ترجمه ترگمان]کار بر روی مهارت های عملکرد، شامل برخی مهارت های بازی ساز سخت و دشوار، برای ارسال توانایی اجرا و تقاضا برای مهارت بالا است
[ترجمه گوگل]بر روی مهارت های عملکرد، شامل برخی از مهارت های سخت شانشی هارپ کار می کند، برای ارسال توانایی عملکرد و مهارت تقاضای پرکاشنگر بیشتر است

9. This video grows out of an interdisciplinary collaboration by a dancer, a percussionist, and two visual artists.
[ترجمه ترگمان]این ویدیو توسط یک رقاص، a، و دو هنرمند بصری رشد می کند
[ترجمه گوگل]این ویدیو از یک همکاری بین رشته ای توسط یک رقاص، یک نوازنده و دو هنرمند بصری رشد می کند

10. For many years I practiced these techniques as a professional percussionist in jazz and new music.
[ترجمه ترگمان]برای سال ها من این تکنیک ها را به عنوان یک متخصص حرفه ای در جاز و موسیقی جدید تمرین کردم
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از سالها من این تکنیک ها را به عنوان یک نوازنده حرفه ای در جاز و موسیقی جدید تمرین کردم

11. It may not have the best table manners, but this strange looking creature is certainly a very adept and unusual percussionist, which should help provide Nick with a good beat.
[ترجمه ترگمان]شاید بهترین آداب سفره را نداشته باشد، اما این موجود عجیب و غریب مسلما بسیار ماهر و غیر عادی است، که باید به نیک کمک کند که حسابی کتک بخورد
[ترجمه گوگل]این ممکن است بهترین روشهای جدول را نداشته باشد، اما این موجود عجیب و غریب مطمئنا یک متفکر و متفکر غیرمعمول است که باید نیک را با ضربهای خوب به شما ارائه دهد

پیشنهاد کاربران

نوازنده وسایل های ضربی ( موسیقی )


percussionist ( موسیقی )
واژه مصوب: کوبه‏ای‏نواز
تعریف: نوازندۀ سازهای کوبه‏ای


کلمات دیگر: