معنی : از کار افتاده، از میدان رزم خارج شده
معانی دیگر : (فرانسه) از کار افتاده، از میدان جنگ خارج شده، مصدوم
hors de combat
معنی : از کار افتاده، از میدان رزم خارج شده
معانی دیگر : (فرانسه) از کار افتاده، از میدان جنگ خارج شده، مصدوم
انگلیسی به فارسی
از کار افتاده، از میدان رزم خارج شده
انگلیسی به انگلیسی
صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: (French) out of action; no longer able to fight; disabled.
• (french) injured badly that is unable to continue, out of action because of injury, not able to take any further part in the fight; disabled
if someone is hors de combat, they have been injured, and so are unable to do something such as fight or play a sport; a literary term.
if someone is hors de combat, they have been injured, and so are unable to do something such as fight or play a sport; a literary term.
مترادف و متضاد
از کار افتاده (صفت)
obsolete, effete, down, kaput, seedy, sear, hors de combat, washed-out
از میدان رزم خارج شده (صفت)
hors de combat
پیشنهاد کاربران
نظامیانی که به دلیل آسیب دیدگی، اسارت یا دلایل دیگر قادر به ادامه مخاصمه نیستند.
کلمات دیگر: