معنی : بی رنگ کردن
معانی دیگر : ناسالم و رنگ پریده کردن، بد رنگ کردن، کدر کردن، (گیاه شناسی) بی رنگ کردن یا شدن (در اثر کمبود نور خورشید)، ضعیف کردن، کم توان کردن، سسفید کردن یا تغییردادن رنگ یا گیاه سبز
بیرنگ کردن، سفید کردن یا تغییردادن رنگ یا گیاه سبز
اتیول، بی رنگ کردن
He remembered how alcohol hardens the skin and how opium etiolates it.
او بهخاطر آورد که چگونه الکل پوست را سخت میکند و تریاک آن را بدرنگ مینماید.
etiolated celery
(کرفس که از کم آفتابی سپید شده است) کرفس بیرنگ