کلمه جو
صفحه اصلی

overproduction


معنی : بس فراوری، تولید اضافی یا بیش از حد
معانی دیگر : تولید اضافی یا بیش از حد، بس فراوری، عمل آوزدن کالایی بیش از اندازه ای که بدان نیازمندی هست، محصول زیادی

انگلیسی به فارسی

تولید اضافی یا بیش از حد، بس فراوری


بیش از حد تولید، بس فراوری، تولید اضافی یا بیش از حد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of production.

• excessive production; surplus production

مترادف و متضاد

بس فراوری (اسم)
mass production, overproduction

تولید اضافی یا بیش از حد (اسم)
overproduction

جملات نمونه

1. Overproduction, coupled with falling sales, has led to huge losses for the company.
[ترجمه ترگمان]Overproduction، همراه با کاهش فروش، منجر به خسارت های زیادی برای شرکت شده است
[ترجمه گوگل]تولید بیش از حد تولید، همراه با فروش سقوط، باعث تلفات زیادی برای این شرکت شده است

2. Overproduction caused butter mountains and wine lakes.
[ترجمه ترگمان]overproduction باعث بوجود آمدن کوه کره و دریاچه های شراب شده
[ترجمه گوگل]تولید بیش از حد باعث ایجاد کوه های کره و دریاچه های شراب می شود

3. This excess fungal yeast irritates the scalp, causing overproduction of skin cells.
[ترجمه ترگمان]این مخمر پوست اضافی پوست سر را آزار می دهد و باعث تولید بیش از حد سلول های پوست می شود
[ترجمه گوگل]این مخمر قارچی بیش از حد پوست را آلوده می کند و باعث تولید بیش از حد سلول های پوست می شود

4. In Bence Jones proteinuria there is an oVerproduction of one type of light chain by a single clone of plasma cells.
[ترجمه ترگمان]در Bence Jones، یک overproduction از یک نوع زنجیره نور با یک کلون از سلول های پلاسما وجود دارد
[ترجمه گوگل]در پروتئینوری Bence Jones پروتئینوری یک تولید یک نوع از زنجیره سبک با کلون یک سلول پلاسما وجود دارد

5. Overproduction of memory chips led to plunging prices.
[ترجمه ترگمان]استفاده از تراشه های مربوط به حافظه منجر به غرق شدن قیمت ها شد
[ترجمه گوگل]تولید بیش از اندازه تراشه های حافظه منجر به افت قیمت ها شد

6. When allopurinol is utilized to treat severe urate overproduction, xanthine stones may form, but are rare.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که از allopurinol برای درمان تولید بیش از حد تولید بیش از حد استفاده می شود، سنگ های xanthine ممکن است شکل بگیرند، اما نادر هستند
[ترجمه گوگل]وقتی آلوپورینول برای درمان بیش از حد اورات شدید استفاده می شود، سنگ های زانتین ممکن است شکل بگیرند، اما نادر هستند

7. Hyperuricosuria suggests the presence of uric acid overproduction, while low or normal urate excretion indicates altered renal handling of uric acid.
[ترجمه ترگمان]Hyperuricosuria وجود تولید بیش از حد اسید اوره را پیشنهاد می دهد، در حالی که دفع نرمال و یا دفع نرمال urate نشان دهنده کنترل کلیه acid اسید اوره است
[ترجمه گوگل]Hyperuricosuria حاکی از وجود بیش از حد تولید اسید اوریک است، در حالی که تخلیه اورات یا تخلیه طبیعی اوره با تغییر اسید اوریک تغییر یافته است

8. This component of overproduction may therefore be an additional aetiology to that of the clearance defect described above.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ممکن است این جز تولید بیش از حد اضافی به علت نقص پاک سازی توصیف شده در بالا باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین این مولفه بیش از حد تولید ممکن است یک علت اضافی نسبت به نقص ترخیص در بالا باشد

9. ApoR2 can also be directly obtained from overproduction of the protein in bacteria under limited-iron conditions.
[ترجمه ترگمان]ApoR۲ نیز می توانند مستقیما از تولید بیش از حد پروتیین در باکتری تحت شرایط محدود آهن به دست آیند
[ترجمه گوگل]ApoR2 همچنین می تواند به طور مستقیم از تولید بیش از حد پروتئین در باکتری ها در شرایط محدود آهن حاصل شود

10. They used to have milk lakes due to overproduction.
[ترجمه ترگمان]آن ها به خاطر تولید بیش از حد، از دریاچه های شیر استفاده می کردند
[ترجمه گوگل]از آنجا که تولید بیش از حد تولید آنها از دریاچه های شیری استفاده می شود

11. To explore the impact of overproduction of natural anti - keratin autoantibody ( AK auto Ab ) on mice.
[ترجمه ترگمان]برای بررسی تاثیر تولید بیش از حد تولید بیش از حد ضد کراتین طبیعی (AK خودکار)بر روی موش ها
[ترجمه گوگل]برای بررسی تأثیر بیش از حد تولید آنتی بادی ضد کراتین طبیعی (AK Auto Ab) بر روی موش

12. Social Dividend, Overproduction, Monetary System Reform, Socialism, Basic Income.
[ترجمه ترگمان]Dividend اجتماعی، Overproduction، اصلاحات سیستم پولی، سوسیالیسم، درآمد پایه
[ترجمه گوگل]سود سهام اجتماعی، تولید بیش از حد، اصلاح نظام پولی، سوسیالیسم، درآمد پایه

13. Live pig appeared the symptom of overproduction.
[ترجمه ترگمان] خوک زنده علائم \"overproduction\" رو پیدا کرد
[ترجمه گوگل]خوک زنده ظاهری علامت تولید بیش از حد بود

14. Furthermore, overproduction was not relieved and credit capital saw a surplus, while the unemployment rate stayed high.
[ترجمه ترگمان]افزون بر آن، تولید بیش از حد تولید مازاد و سرمایه اعتباری مازاد را شاهد بود، در حالی که نرخ بیکاری بالا بود
[ترجمه گوگل]افزون بر این، تولید بیش از حد کاهش نیافته و سرمایه اعتباری مازاد را نشان می دهد، در حالی که نرخ بیکاری همچنان بالا است

15. The company takes over production, marketing leather products, primary leisure shoes for men, women, quality assurance.
[ترجمه ترگمان]شرکت تولید، محصولات چرمی بازاریابی، کفش های فراغت اولیه برای مردان، زنان و تضمین کیفیت را بر عهده می گیرد
[ترجمه گوگل]این شرکت بیش از تولید، محصولات چرمی بازرگانی، کفش های تعطیلات اولیه برای مردان، زنان، تضمین کیفیت را تصویب می کند

16. Control over production facilities was given up by major American firms coincident with the shift of most shoe and apparel production to authoritarian countries.
[ترجمه ترگمان]شرکت های بزرگ آمریکایی با تغییر بیشتر کفش و پوشاک به کشورهای استبدادی، کنترل بر تاسیسات تولید را به خود اختصاص دادند
[ترجمه گوگل]کنترل تسهیلات تولیدی توسط شرکت های بزرگ آمریکایی متوقف شد و با تغییر بسیاری از تولیدات کفش و پوشاک به کشورهای اقتدارگرا پایان یافت

17. There is no shop - floor control over production.
[ترجمه ترگمان]هیچ کنترل طبقه ای بر روی تولید وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ کنترل فروشگاهی روی تولید وجود ندارد

18. The institutional reason for over production in China′s economic operation and the relative policy option, is a focus point question in current economic theory and practice.
[ترجمه ترگمان]دلیل نهادی برای تولید در عملیات اقتصادی China's و گزینه سیاست نسبی، یک سوال نقطه تمرکز در نظریه اقتصادی فعلی و عمل است
[ترجمه گوگل]دلیل سازمانی برای تولید بیش از عملیات اقتصادی چین و گزینه سیاست نسبی، نقطه نظر متمرکز در نظریه و عمل اقتصادی فعلی است

19. Coordinate with production to aviod shortage and over production.
[ترجمه ترگمان]هماهنگی با تولید به منظور کمبود aviod و بیش از حد تولید
[ترجمه گوگل]هماهنگی با تولید به کمبود Aviod و تولید بیش از حد

20. Furthermore the module contains registration of and control over production tools.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این ماژول شامل ثبت و کنترل ابزارهای تولید می باشد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ماژول شامل ثبت و کنترل ابزارهای تولید می باشد

21. What Stimulates over production of Free Radials?
[ترجمه ترگمان]چه چیزی در مورد تولید of آزاد وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث تولید رادیل های آزاد می شود؟

22. Cushing's syndrome refers to over production of cortisol by the adrenal glands.
[ترجمه ترگمان]سندروم Cushing اشاره به تولید کورتیزول توسط غده های آدرنالی دارد
[ترجمه گوگل]سندرم کوشینگ به تولید بیش از حد کورتیزول توسط غده فوق کلیه اشاره دارد

23. It controls the over production of cortisol by the adrenal glands, which include the effect of reducing the immune response, bone density and increase blood pressure.
[ترجمه ترگمان]آن میزان تولید کورتیزول را توسط غدد آدرنالی کنترل می کند که شامل اثرات کاهش پاسخ ایمنی، چگالی استخوان و افزایش فشار خون است
[ترجمه گوگل]این کنترل تولید بیش از حد کورتیزول توسط غدد فوقانی را کنترل می کند که شامل کاهش پاسخ ایمنی، تراکم استخوان و افزایش فشار خون می شود

24. The decreasing leverage of the state allowed capital greater influence over production, credit and ideology.
[ترجمه ترگمان]قدرت نفوذ دولت تاثیر بیشتری بر تولید، اعتبار و ایدئولوژی دارد
[ترجمه گوگل]اهرم کاهش قدرت دولت نفوذ بیشتری بر تولید، اعتبار و ایدئولوژی داشت

25. First and foremost this involved a whole battery of controls over production and consumption.
[ترجمه ترگمان]اول و مهم تر این مساله شامل یک باتری کامل کنترل بر سر تولید و مصرف است
[ترجمه گوگل]اول و مهمتر از همه، این یک کل باتری از کنترل بر تولید و مصرف بود

26. Moreover, management did not take the opportunities presented by the new machinery to tighten control over production.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مدیریت فرصت های ارایه شده توسط ماشین آلات جدید را برای تنگ کردن کنترل بر تولید، به دست نیاورد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مدیریت فرصت های ارائه شده توسط ماشین آلات جدید را برای تشدید کنترل تولید نپذیرفت

27. I'm very lucky because the music company grants me authority over production.
[ترجمه ترگمان]من خیلی خوش شانس هستم چون شرکت موسیقی به من قدرت تولید را می دهد
[ترجمه گوگل]من خیلی خوش شانس هستم چون شرکت موسیقی من مسئولیت تولید را به من داده است

28. We need to upskill the Indian staff if they're going to take over production.
[ترجمه ترگمان]ما باید کارکنان هندی را در صورتی که می خواهند تولید را انجام دهند، مورد استفاده قرار دهیم
[ترجمه گوگل]اگر ما قصد داریم تولید را به دست بیاوریم، باید کارکنان هند را بالا ببریم

پیشنهاد کاربران

تولید مازاد


کلمات دیگر: