1. hooked nose
دماغ سرکج،دماغ عقابی
2. hooked on cigarettes
معتاد به سیگار
3. hooked on opium
معتاد به تریاک
4. a hooked rug
کف پوش قلابدوزی شده
5. he hooked three fish
او با قلاب سه ماهی گرفت.
6. they hooked customers with lighting and flags
با چراغانی و پرچم مشتری جلب می کنند.
7. she is hooked on classical music
او شیفته ی موسیقی کلاسیک است.
8. the bull hooked him
گاو نر به او شاخ زد.
9. we unpacked the telephone and hooked it up
تلفن را از جعبه درآوردیم و به برق وصل کردیم.
10. I know, but I'm hooked on nicotine.
[ترجمه ترگمان]می دونم، اما به نیکوتین اعتیاد دارم
[ترجمه گوگل]من می دانم، اما من روی نیکوتین قلاب می کنم
11. I was hooked after two episodes.
[ترجمه ترگمان]بعد از ۲ اپیزود گیر کردم
[ترجمه گوگل]من بعد از دو قسمت درگیر شدم
12. People who are truly hooked will go to any lengths to satisfy their craving for the drug.
[ترجمه ترگمان]افرادی که حقیقتا به دام می افتند برای ارضای هوس خود به دارو دست به هر کاری می زنند
[ترجمه گوگل]افرادی که واقعا قلاب می گیرند، به هر طریقی برای تسریع اشتیاقشان به دارو می روند
13. I have been hooked in for a film, which I have seen for several times.
[ترجمه ترگمان]من به خاطر فیلمی که چندین بار دیده بودم به دام افتادم
[ترجمه گوگل]من برای یک فیلم که چندین بار آن را دیده ام، درگیر شده ام
14. He spent a number of years hooked on cocaine, heroin and alcohol.
[ترجمه ترگمان]او چندین سال را با مصرف کوکائین، هروئین و الکل سپری کرد
[ترجمه گوگل]او چندین سال در کوکائین، هروئین و الکل گذراند
15. He hooked his arm round her neck and pulled her head down.
[ترجمه ترگمان]دستش را دور گردن او حلقه کرد و سرش را پایین آورد
[ترجمه گوگل]او بازوی خود را دور گردنش گذاشت و سرش را پایین کشید
16. I'm guessing again now because I'm not hooked into the political circles.
[ترجمه ترگمان]حالا دوباره حدس می زنم، چون به دایره های سیاسی وصل نیستم
[ترجمه گوگل]من دوباره حدس زدم چون من به محافل سیاسی متصل نیستم