کلمه جو
صفحه اصلی

meshwork


معنی : شبکه، شبکه کاری، توری بافی، کارهای مشبک
معانی دیگر : نقش توری، تور، توری، هرچیز تورمانند

انگلیسی به فارسی

شبکه، کارهای مشبک، شبکه کاری، توری بافی


شبکه کاری، شبکه، توری بافی، کارهای مشبک


انگلیسی به انگلیسی

• gridwork, latticework; made like a net, network

مترادف و متضاد

شبکه (اسم)
grating, net, grate, trellis, netting, mesh, network, lattice, plexus, grille, meshwork, rete, reticule, reticulum, treillage, trelliswork

شبکه کاری (اسم)
lattice, latticework, meshwork

توری بافی (اسم)
meshwork

کارهای مشبک (اسم)
meshwork


کلمات دیگر: