1. They had no illusions about the perfectibility of human nature in this life.
[ترجمه ترگمان]آن ها هیچ پندار درباره perfectibility طبیعت بشر در این زندگی نداشتند
[ترجمه گوگل]آنها هیچ توهمی درمورد صحیح بودن طبیعت بشر در این زندگی نداشتند
2. This circuit is of independence and perfectibility, hence can be used to fabricate Deka-Value logic systems and implement any Deka-Value combinatorial logic and temporal logic.
[ترجمه ترگمان]این مدار از استقلال و perfectibility است در نتیجه می تواند برای ساخت سیستم های منطقی Deka - Value و اجرای هر منطق ترکیبی منطق ترکیبی و منطق زمانی مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]این مدار استقلال و تکمیل است، از این رو می توان برای ساخت سیستم های منطقی دکا ارزش و پیاده سازی هر منطق ترکیبی و منطقی دکا استفاده کرد
3. With perfectibility of high - new technology and development of softwares, CIS, GPS and RS have been received appropriate use and development in the field of preventive medicine.
[ترجمه ترگمان]با کمال تکنولوژی پیشرفته و توسعه نرم افزارها، کشورهای مستقل مشترک المنافع، GPS و RS در زمینه پزشکی پیشگیرانه مورد استفاده و توسعه مناسب قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]با پیشرفت تکنولوژی های جدید و توسعه نرم افزارها، کشورهای مستقل مشترک المنافع، GPS و RS، استفاده و توسعه مناسب در زمینه پزشکی پیشگیرانه دریافت شده اند
4. Liberalism placed its hopes in human perfectibility.
[ترجمه ترگمان]لیبرالیسم امیدهای خود را به کمال انسانی گذاشت
[ترجمه گوگل]لیبرالیسم امیال خود را در صلاحیت انسانی قرار داد
5. The perfectibility of the definition about the infinitude in mathematics was analyzed firstly in this paper.
[ترجمه ترگمان]کمال تعریف در مورد the در ریاضیات در ابتدا در این مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اولویت بندی تعریف درباره بی نهایت در ریاضیات ابتدا در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت
6. Deists believed in the goodness and perfectibility of man, the power of human reason, and the universal benevolence of "God" - however he was to be defined.
[ترجمه ترگمان]Deists به خوبی و perfectibility بشر، قدرت عقل انسانی، و خیرخواهی جهانی \"خداوند\" اعتقاد داشت، با این حال می بایست تعریف کرد
[ترجمه گوگل]روحانیان معتقد به نیکی و ظرافت انسان، قدرت ذهنی انسان و خیرخواهی جهانی �خدا� بودند - با این حال او باید تعریف شود
7. He believes in the ultimate perfectibility of man.
[ترجمه ترگمان]او معتقد است که کمال مطلوب انسان است
[ترجمه گوگل]او به ارتقاء نهایی انسان اعتقاد دارد
8. The Enlightenment proclaimed optimistic views of human reach and perfectibility that challenged formerly essential Christian views of human limits.
[ترجمه ترگمان]نهضت روشن گری دیدگاه خوش بینانه نسبت به دسترسی انسان و perfectibility را اعلام کرد که نظریات اساسی قبلی مسیحیت از محدودیت های انسانی را به چالش کشیده اند
[ترجمه گوگل]روشنگری، دیدگاه های خوش بینانه ای را درباره رسالت و تکاملی انسان اعلام کرد که دیدگاه های مسیحی مسیحی را از محدودیت های انسانی به چالش کشید
9. Since the rise of the religion of autonomy, human perfectibility, and universalism, only one confession has been utterly antithetical: The Reformed confession.
[ترجمه ترگمان]از زمان ظهور مذهب خودمختاری، کمال انسانی و universalism، تنها یک اعتراف در تناقض است: اعتراف اصلاح شده
[ترجمه گوگل]از زمان ظهور دین خودمختاری، ارتقاء انسانی و جهانی شدن، تنها یک اعتراف کاملا اعتراض آمیز بوده است
10. And I prove the formal axiomatic system of prepositional logic that is made up of Axiomatic Mode and the Rule of Detachment does not possess syntactic perfectibility.
[ترجمه ترگمان]و من نظام axiomatic منطق prepositional را ثابت می کنم که از حالت Axiomatic ساخته شده است و قاعده of دارای perfectibility نحوی نیست
[ترجمه گوگل]و من ثابت می کنم که سیستم عرفی رسمی منطق مقدماتی که از حالت Axiomatic ساخته شده است، و قانون انحلال، کمال مطلوبی را ندارد
11. Injuring pacare is a severe breach of contract which damages both performance interest and perfectibility interest.
[ترجمه ترگمان]Injuring pacare نقض شدید قرارداد است که هم به نفع عملکرد و هم کمال مطلوب خسارت وارد می کند
[ترجمه گوگل]آسیب زدن به پیکار، نقض جدی قرارداد است که منافع عملکرد و علاقه کامل را از بین می برد
12. Sociologists have been seduced by Marxist ideas about the perfectibility of mankind.
[ترجمه ترگمان]جامعه شناسان با عقاید مارکسیستی درباره the بشر اغوا شدند
[ترجمه گوگل]جامعه شناسان به واسطه ایده های مارکسیستی درباره ارتقاء بشریت گمراه شده اند
13. Classic : There is a nature of man, a definite structure of existence that puts limits on perfectibility.
[ترجمه ترگمان]کلاسیک: طبیعت بشر وجود دارد، یک ساختار مشخص وجود دارد که perfectibility را بیشتر می کند
[ترجمه گوگل]کلاسیک طبیعت انسان، یک ساختار قطعی وجود است که محدودیتی در ارتقاء کامل دارد
14. In recent years, the financial supervisory system of China has been tending to maturity and perfectibility, but there are still many contradictions and problems.
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، سیستم نظارتی مالی چین به بلوغ و perfectibility رسیدگی کرده است، اما هنوز تناقضات و مشکلات بسیاری وجود دارد
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، سیستم نظارت مالی چین به بلوغ و تکامل رسیده است، اما هنوز تناقض ها و مشکلات زیادی وجود دارد