کلمه جو
صفحه اصلی

livelihood


معنی : وسیله معاش، معیشت، معاش، اعاشه
معانی دیگر : گذران، وسیله ی امرار معاش

انگلیسی به فارسی

وسیله معاش، معاش، اعاشه، معیشت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: means of subsistence.
مترادف: business, living, maintenance, occupation, subsistence, support, trade, vocation
مشابه: career, competence, keep, line, m�tier, profession, sustenance, upkeep

- Farming is his livelihood.
[ترجمه ترگمان] کشاورزی معیشت او است
[ترجمه گوگل] کشاورزی معیشت اوست

• means of supporting oneself, maintenance, sustenance, occupation
your livelihood is the job or the source of your income.

مترادف و متضاد

وسیله معاش (اسم)
bread and butter, livelihood

معیشت (اسم)
living, livelihood

معاش (اسم)
subsistence, livelihood, sustenance, means of living

اعاشه (اسم)
subsistence, livelihood

occupation


Synonyms: alimentation, art, bread and butter, business, circumstances, craft, employment, game, grind, income, job, keep, living, maintenance, means, nine-to-five, profession, racket, rat race, resources, slot, source of income, subsistence, support, sustenance, thing, trade, vocation, what one is into, work


Antonyms: entertainment, fun


جملات نمونه

1. he earns his livelihood by painting
او از راه نقاشی امرار معاش می کند.

2. to hew out one's livelihood
با عرق جبین امرار معاش کردن

3. Fishing is the main source of livelihood for many people in the area.
[ترجمه ترگمان]ماهیگیری منبع اصلی زندگی بسیاری از مردم این منطقه است
[ترجمه گوگل]ماهیگیری منبع اصلی معیشت برای بسیاری از مردم در منطقه است

4. Predatory pricing by large supermarkets was threatening the livelihood of smaller businesses.
[ترجمه سعید کریمی] قیمت گذاری چپاولگرانه ی فروشگاه های بزرگ امرار معاش کسب و کارهای کوچکتر را تهدید کرده بود
[ترجمه ترگمان]قیمت گذاری predatory توسط سوپرمارکت ها، زندگی تجارت های کوچک را تهدید می کرد
[ترجمه گوگل]قیمت گذاری پیشوای سوپرمارکت های بزرگ موجب معیشت کسب و کارهای کوچکتر شد

5. The new law threatens the livelihood of thousands of farmers.
[ترجمه ترگمان]قانون جدید امرار معاش هزاران کشاورز را تهدید می کند
[ترجمه گوگل]قانون جدید معیشت هزاران کشاورز را تهدید می کند

6. Bates says he will lose his livelihood if his driving licence is taken away.
[ترجمه امیری] بیتس میگوید اگر اجازه رانندگی او گرفته شود، او وسیله امرار معاش خودرا از دست خواهد داد.
[ترجمه ترگمان]بیتس می گوید اگر اجازه رانندگی او را بگیرند، زندگی خود را از دست خواهد داد
[ترجمه گوگل]بیتس می گوید که اگر معافیت رانندگی او از بین برود، معیشت خود را از دست خواهد داد

7. It's difficult to earn a livelihood as an artist.
[ترجمه ترگمان]امرار معاش به عنوان یک هنرمند دشوار است
[ترجمه گوگل]بدست آوردن معیشت به عنوان یک هنرمند دشوار است

8. Farming is his sole livelihood.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی تنها زندگی اوست
[ترجمه گوگل]کشاورزی تنها معیشت آن است

9. To earn my livelihood as artist in Berne.
[ترجمه ترگمان]برای امرار معاش خود به عنوان هنرمند برن برن
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن معیشت من به عنوان هنرمند در برن

10. Both worry about the fishing villages whose livelihood has been commercial whaling.
[ترجمه ترگمان]هر دو نگران روستاهای ماهیگیری هستند که زندگی وال گیری تجارتی بوده است
[ترجمه گوگل]هر دو در مورد روستاهای ماهیگیری که معیشت آنها نجاری تجاری است، نگران هستند

11. That farm is his livelihood.
[ترجمه ترگمان]این مزرعه وسیله امرار معاش است
[ترجمه گوگل]این مزرعه معیشت اوست

12. Communities on the island depended on whaling for their livelihood.
[ترجمه ترگمان]Communities جزیره به وال گیری به صید وال بستگی داشت
[ترجمه گوگل]جوامع جزیره وابسته به وسوسه های معیشتی خود هستند

13. As a result of this conflict he lost both his home and his means of livelihood.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه این کش مکش، وی خانه و وسایل امرار معاش خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]در نتیجه این درگیری او هر دو خانه اش و وسیله معیشت خود را از دست داد

14. The result of the enclosures was that many countrymen lost their only livelihood.
[ترجمه ترگمان]نتیجه این محوطه های محصور این بود که بسیاری از هموطنان خود تنها زندگی خود را از دست دادند
[ترجمه گوگل]نتیجه محفظه ها این بود که بسیاری از هموطنان تنها معیشت خود را از دست دادند

15. Translators do not yet perceive computers as a threat to their livelihood.
[ترجمه ترگمان]Translators هنوز کامپیوترها را تهدیدی برای معیشت خود درک نمی کنند
[ترجمه گوگل]مترجمان هنوز کامپیوترها را تهدیدی برای معیشت خود نمی دانند

He earns his livelihood by painting.

او از راه نقاشی امرار معاش می‌کند.


پیشنهاد کاربران

رزق. . . روزی

آنچه به وسیلۀ آن زندگانی کنند، از خوردنی و آشامیدنی، ، رزق، معیشت
A livelihood is a means of making a living. It encompasses people's capabilities, assets, income and activities required to secure the necessities of life.

معیشت
رزق
امرار معاش
معاش

یه منبع فوق العاده و جامع
بهترین کلمات و اصطلاحات گرد آوری شدن
خیلی ممنون


کلمات دیگر: