کلمه جو
صفحه اصلی

flare up


معنی : خشمگین شدن
معانی دیگر : شعله وری، گر زدن، فروزش، برتابش، خشم ناگهانی، از کوره دررفتن، (بیماری و غیره) عود، (کار و گرفتاری و غیره) تشدید، بروز، اشتعال ناگهانی، غضب ناگهانی خشم ناگهان، جوش، هیجان، تظاهرمختصر، هیاهوی شادمانی

انگلیسی به فارسی

شعله ور شدن، خشمگین شدن


انگلیسی به انگلیسی

• explode; be enthusiastic

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to suddenly burst forth in anger.
مشابه: blow up
اسم ( noun )
حالات: flare-ups
(1) تعریف: a sudden eruption of light or fire.

(2) تعریف: any sudden action or display of emotion.

(3) تعریف: a sudden outbreak or intensification of something, such as a disease.
مشابه: explosion, outbreak

مترادف و متضاد

خشمگین شدن (فعل)
rage, flare up, get angry

جملات نمونه

1. a flare-up of disputes among workers and the management
بروز ناگهانی اختلاف نظر بین کارگران و کارفرمایان

2. a sharp flare-up of the dying fire
زبانه کشی تند آتش در حال تمام شدن

3. she struck her brother in a flare-up of fury
در موجی از خشم برادر خود را زد.

4. The dispute could flare up into a major crisis.
[ترجمه ترگمان]این اختلاف می تواند منجر به یک بحران بزرگ شود
[ترجمه گوگل]این اختلاف می تواند به یک بحران بزرگ تبدیل شود

5. Trouble may flare up in the big cities.
[ترجمه ترگمان]این مشکلات ممکن است در شهرهای بزرگ شعله ور شوند
[ترجمه گوگل]مشکلات ممکن است در شهرهای بزرگ بوجود آیند

6. They were the sort of conflicts that frequently flare up along any ill-defined border which is straddled by farming communities.
[ترجمه ترگمان]آن ها از نوع درگیری هایی بودند که اغلب در امتداد هر مرز مشخصی که در میان جوامع کشاورزی قرار دارد، شعله ور می شوند
[ترجمه گوگل]آنها نوعی درگیری بودند که اغلب در امتداد مرزهای نامشخصی که توسط جوامع کشاورزی به وجود می آمد، تاب می خورد

7. My allergies tend to flare up in humid weather.
[ترجمه ترگمان]آلرژی من در آب و هوای مرطوب بالا می رود
[ترجمه گوگل]آلرژی من در هوای مرطوب به وجود می آید

8. This bloody border war could flare up any day now.
[ترجمه ترگمان]این جنگ لعنتی دیگر هر روز ممکن بود شعله ور شود
[ترجمه گوگل]این جنگ مرزی خونین می تواند هر روز در حال ظهور باشد

9. A few stars on the road to dwarfhood flare up briefly from time to time.
[ترجمه ترگمان]چند ستاره در جاده به سرعت از زمان به بعد بالا می روند
[ترجمه گوگل]چند ستاره در جاده کوهپیمایی به طور مختصر از زمان به زمان بیدار شدن

10. Even the most radical flare up at this infamous proposal of the Communists.
[ترجمه ترگمان]حتی the ها در این پیشنهاد بدنام از کمونیست ها مطرح می شوند
[ترجمه گوگل]حتی بیشتر رادیکال در این پیشنهاد غم انگیز کمونیست ها ظاهر می شود

11. You need not flare up merely because I mentioned your work.
[ترجمه ترگمان]فقط به خاطر این که به کارت اشاره کردم لازم نیست خودت رو جمع و جور کنی
[ترجمه گوگل]فقط به خاطر اینکه من کار خود را ذکر کردم، نیاز به فشردن نیست

12. He looked as if he was about to flare up.
[ترجمه ترگمان]طوری به نظر می رسید که انگار می خواست flare کند
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسید که او را در معرض تشعشع قرار می دهد

13. There's no call for you to flare up at such a slight thing.
[ترجمه ترگمان]هیچ تماسی با چنین چیزی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ تماسی با شما نیست که در چنین چیزهای کمی زل زده باشید

14. You need not flare up merely because he mentioned your work.
[ترجمه ترگمان]فقط به خاطر این که به کارت اشاره کرد، لازم نیست خود را تیز کنی
[ترجمه گوگل]شما فقط باید به خاطر این که کار خود را ذکر کرده اید بوجود نیاید

15. I do not like to see your passion flare up so easily.
[ترجمه ترگمان]دوست ندارم به این راحتی passion را ببینم
[ترجمه گوگل]من دوست ندارم که اشتیاق شما به راحتی بروز کند

پیشنهاد کاربران

دل پیچه

بازگشت بیماری. عود کردن
My arthritis has flared up again.

زبانه کشیدن ناگهانی اتیش{رو به بالا }

در متون پزشکی و یا مربوط به بیماری به معنی
عود کردن بیماری یا بازگشتن بیماری است

۱. خشونت نشان دادن
۲. عود کردن بیماری


کلمات دیگر: