کلمه جو
صفحه اصلی

eulogize


معنی : تشویق کردن، ستودن، ستایش کردن، مداحی کردن، مدح کردن
معانی دیگر : (در تعریف از کسی) مدیحه نوشتن، مدیحه سرایی کردن، ستایه نگاری کردن

انگلیسی به فارسی

ستودن، ستایش کردن، مدح کردن، مداحی کردن، تشویق کردن


فراموش نکنید، مدح کردن، تشویق کردن، ستودن، ستایش کردن، مداحی کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: eulogizes, eulogizing, eulogized
مشتقات: eulogist (n.), eulogizer (n.)
• : تعریف: to speak or write high praise of; write or deliver a eulogy about.
متضاد: criticize, denounce, execrate, vilify

- Many famous people eulogized the statesman at his funeral.
[ترجمه ترگمان] بسیاری از مردم معروف در مراسم تدفین او سیاست مدار را به قتل رساندند
[ترجمه گوگل] بسیاری از افراد مشهور حکومتی را در مراسم خاکسپاری خود جشن گرفتند

• speak in praise of someone; write or speak a eulogy (also eulogise)
if you eulogize over something or eulogize it, you praise it very much; a formal word.

مترادف و متضاد

تشویق کردن (فعل)
abet, encourage, cheer, countenance, patronize, eulogize, inspirit, grace

ستودن (فعل)
eulogize, praise, worship, adore, commend, extol, glorify, glory

ستایش کردن (فعل)
eulogize, praise, worship, adore, commend, glorify, pay tribute, laud

مداحی کردن (فعل)
eulogize, adulate

مدح کردن (فعل)
eulogize, laud

praise, glorify


Synonyms: acclaim, applaud, bless, celebrate, commend, compliment, cry up, exalt, extol, flatter, give a bouquet, give a posy, hymn, idolize, laud, magnify, panegyrize, pay tribute to, sing praises


Antonyms: calumniate, condemn, criticize


جملات نمونه

1. Critics everywhere have eulogized her new novel.
[ترجمه کریم نصر] در همه جا منتقدان رمان تازه او را ستوده اند
[ترجمه ترگمان]منتقدان همه جا رمان جدید او را منتشر کرده اند
[ترجمه گوگل]منتقدان در همه جا رمان جدید خود را تحسین می کنند

2. The poem does not eulogize the dead soldiers.
[ترجمه ترگمان]این شعر سربازان مرده را زنده نمی کند
[ترجمه گوگل]شعر سربازان مرده را فراموش نمی کند

3. Barry Davies eulogized Keegan's part in the operation.
[ترجمه کریم نصر] بری دیویس نقش کیگان در این عملیات را ستوده است.
[ترجمه ترگمان]بری دیویس در این عملیات شرکت داشته است
[ترجمه گوگل]بری دیویس، بخشی از عملیات کیهگان را جشن می گیرد

4. They eulogized over the breathtaking views.
[ترجمه ترگمان]آن ها به مناظر نفس گیر نزدیک شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها بیش از دیدگاه های نفس گیرانه گرامیداشتند

5. Leaders from around the world eulogized the Egyptian president.
[ترجمه ترگمان]رهبران از سراسر جهان به رئیس جمهور مصر هشدار دادند
[ترجمه گوگل]رهبران از سراسر جهان رئیس جمهور مصر را مورد احترام قرار دادند

6. The fallen soldiers were eulogized as heroes.
[ترجمه ترگمان]سربازان سقوط می کردند، مثل قهرمان ها
[ترجمه گوگل]سربازان افتخار به عنوان قهرمانان پرورش یافتند

7. He was eulogized as a hero.
[ترجمه ترگمان] اون مثل یه قهرمان رفتار می کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک قهرمان پرورش یافت

8. Commentators are eulogizing about the 17-year-old left-hander.
[ترجمه ترگمان]مفسرین در مورد این گروه ۱۷ ساله چپ گرای ۱۷ ساله بدبین هستند
[ترجمه گوگل]مفسران در مورد چپگرای 17 ساله عقیده دارند

9. Wilkes was eulogized as a caring, helpful man and a good father.
[ترجمه ترگمان]اشلی ویلکز، به عنوان یک مرد مهربان و پدر خوبی به دنیا آمده بود
[ترجمه گوگل]ویلکز به عنوان یک مرد مراقب، مفید، و پدر خوب مورد احترام قرار گرفت

10. Lulu appeared before royalty and was eulogized in Punch.
[ترجمه ترگمان]لولو در برابر خاندان سلطنتی ظاهر شد و در پانچ تکرار شد
[ترجمه گوگل]لولو قبل از حق التصویر ظاهر شد و در پانچ مجذوب شد

11. Why should we not eulogize the people, the creators of the history of mankind?
[ترجمه ترگمان]چرا ما نباید مردم، سازندگان تاریخ بشر را تحت تاثیر قرار دهیم؟
[ترجمه گوگل]چرا ما نباید مردم، سازندگان تاریخ بشری را تحسین کنیم؟

12. It can surmount obstacles, eulogize differences, stimulate inspirations and bring about instructive effects and wealth.
[ترجمه ترگمان]این برنامه می تواند بر موانع، اختلافات eulogize، تحریک الهامات و ایجاد اثرات و ثروت آموزنده غلبه کند
[ترجمه گوگل]این می تواند موانع را از بین ببرد، اختلافات را تحریک کند، الهام بخش ها را تحریک کند و اثرات آموزنده و ثروت را به ارمغان بیاورد

13. It is not good to eulogize them on the occasion of their retirement.
[ترجمه ترگمان]صلاح در این است که آن ها را به مناسبت دوران retirement eulogize
[ترجمه گوگل]خوب است که آنها را به مناسبت بازنشستگی خود دعا کنید

14. I eulogize the tall and straight trunk of the white poplar.
[ترجمه ترگمان]تنه بلند و راست درخت سپیدار را باز کردم
[ترجمه گوگل]من چوب تنه بلند و مستقیم از صنوبر سفید را می بینم

He eulogized the king of France in hopes of receiving a reward.

به امید دریافت صله برای پادشاه فرانسه مدیحه‌سرایی کرد.


پیشنهاد کاربران

*تملق کردن
*در رسای کسی سخن گفتن

( با عرض پوزش ) در رثای کسی سخن گفتن


کلمات دیگر: