کلمه جو
صفحه اصلی

espy


معنی : تشخیص دادن، جاسوس بودن، جاسوسی کردن، بازرسی کردن، دیده بانی کردن
معانی دیگر : (از دور) متوجه شدن، دیدن، کاشف به عمل آوردن، دیدبانی کردن

انگلیسی به فارسی

جاسوسی کردن، دیده‌بانی کردن، جاسوس بودن، بازرسی کردن، تشخیص دادن


اپیپی، جاسوس بودن، جاسوسی کردن، بازرسی کردن، تشخیص دادن، دیده بانی کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: espies, espying, espied
• : تعریف: to catch sight of, esp. at a distance.
مشابه: sight

- Presently the travelers espied a distant city.
[ترجمه ترگمان] طولی نکشید که مسافران شهر دور را دیدند
[ترجمه گوگل] در حال حاضر مسافران یک شهر دور را امتحان کردند

• see from a distance, observe
if you espy something, you see or notice it; an old-fashioned word, often used humorously.

مترادف و متضاد

تشخیص دادن (فعل)
tell, recognize, find, judge, prognosticate, assess, distinguish, diagnose, discern, descry, individualize, espy

جاسوس بودن (فعل)
espy

جاسوسی کردن (فعل)
spy, stag, espy, fink, nark, pickeer

بازرسی کردن (فعل)
sight, proctor, search, examine, inspect, espy

دیده بانی کردن (فعل)
scout, espy, monitor

جملات نمونه

1. Where love fails, we espy all faults.
[ترجمه ترگمان]هر جا که عشق شکست می خورد، ما همه عیب و نقص را از دست می دهیم
[ترجمه گوگل]عشق کجا شکست می کند، ما همه گسل ها را اشک می ریزیم

2. Here, from a window, did Guinevere espy a knight standing in a woodman's cart.
[ترجمه ترگمان]در اینجا نیز از پنجره یک شوالیه را دیده بود که در گاری woodman ایستاده بود
[ترجمه گوگل]در اینجا، از یک پنجره، Guinevere ESPY یک شوالیه در یک سبد خرید چوب دستی ایستاده بود

3. Mr Espy was a congressman for six years.
[ترجمه ترگمان]آقای espy شش سال عضو کنگره بود
[ترجمه گوگل]آقای اسپی یک ساله به مدت شش سال یک کنگره بود

4. I had long coveted Polly Espy.
[ترجمه ترگمان]من مدت زیادی بود که به پولی نا espy علاقه داشتم
[ترجمه گوگل]من تا به حال طوفان پولی اسپری را دوست داشتم

5. Where love fails we espy all faults. - -- Proverb.
[ترجمه ترگمان]در جایی که عشق شکست می خورد ما همه خطاها را خاموش می کنیم - -
[ترجمه گوگل]عشق کجا شکست می کند ما همه گسل ها را ابی می کنیم - - ضرب المثل

6. WITe love fails ue espy all faults.
[ترجمه ترگمان]این عشق در مقایسه با همه عیب و ایرادها، شکست می خورد
[ترجمه گوگل]عشق WITe ناتوان ue espy تمام گسل ها

7. Is it you I espy jogging in the park this morning?
[ترجمه ترگمان]این تویی که امروز صبح تو پارک داشتم می دویدم؟
[ترجمه گوگل]آیا این روزا تو این پارک در حال ورزش کردن هستی؟

8. Where love fails, espy whistle faults.
[ترجمه ترگمان]جایی که عشق شکست می خورد، espy سوت می زند
[ترجمه گوگل]عشق کجا شکست می خورد، گسستگی سوزی

9. Be it you I espy jogging in the park this morning.
[ترجمه ترگمان]یادت باشه من امروز صبح تو پارک داشتم پیاده روی می کردم
[ترجمه گوگل]در این صبح روزی که من در پارک بیدار می شوم

10. WITe love fails we espy all faults.
[ترجمه ترگمان]عشق wite شکست می خورد ما همه خطاها را از بین می بریم
[ترجمه گوگل]عشق WITe ناتوان است ما espy همه گسل ها

11. But the sweep of the decision potentially reaches well beyond this administration and the Espy inquiry.
[ترجمه ترگمان]اما سرعت این تصمیم به طور بالقوه فراتر از این شیوه مدیریتی و تحقیق espy می رسد
[ترجمه گوگل]اما پیاده سازی تصمیم به طور بالقوه به مراتب فراتر از این اداره و پرس و جو است

12. Wallace reported that after the lunch, Tyson called Clinton and said Espy would be fine as secretary of agriculture.
[ترجمه ترگمان]والاس گزارش داد پس از ناهار، تیسون با کلینتون تماس گرفت و گفت که espy به عنوان وزیر کشاورزی جریمه خواهد شد
[ترجمه گوگل]والاس گزارش داد که پس از ناهار، تیسون به کلینتون تماس گرفت و گفت: 'اسپیپ به عنوان وزیر کشاورزی خوب است

13. " Petey, " I said, " are you in love with Polly Espy? "
[ترجمه ترگمان]من گفتم: \"Petey، آیا تو عاشق پولی espy هستی؟\"
[ترجمه گوگل]من گفتم، پتی، آیا شما در Polly Espy دوست دارید؟ '

14. There are beautiful young girls, who tremble lest their mother shall espy them.
[ترجمه ترگمان]دختران جوان و زیبایی هستند که می ترسند از اینکه مادرشان آن ها را espy
[ترجمه گوگل]دختران جوان زیبایی وجود دارد که از آنها دوری می کند تا مادرشان آنها را بشکند

Then she espied a white horse coming toward her through the mist.

سپس متوجه شد که اسب سپیدی از میان مه به‌سوی او می‌آید.



کلمات دیگر: