1. These brightly coloured insects flit about above the surface of the water.
[ترجمه ترگمان]این حشرات رنگارنگ به بالای سطح آب حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]این حشرات روشن رنگی در بالای سطح آب قرار دارند
2. He's prone to flit between subjects with amazing ease.
[ترجمه ترگمان]او در معرض عبور از سوژه ها با راحتی فوق العاده ای قرار دارد
[ترجمه گوگل]او مستعد ابتلا به بیماری های شگفت انگیز است
3. Dons were no longer the comic derelicts that flit through Victorian fiction or the novels of Evelyn Waugh.
[ترجمه ترگمان]کراوات های دیگر the کمیک نبود که از ادبیات دوره ویکتوریا یا رمان های اولین Waugh عبور کند
[ترجمه گوگل]دون ها دیگر مجسمه های کمیک نیستند که از طریق داستان خیالی ویکتوریا یا رمان های ایولین ووه پخش می شود
4. They could flit from subject to subject.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانستند از سوژه به سوژه دور شوند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند از موضوع به موضوع عبور کنند
5. While Peter Pan may not flit around offering free peanut butter, low-cost foreign peanut growers do offer us their crops.
[ترجمه ترگمان]در حالی که پیتر پن ممکن است دور از ارائه کره بادام زمینی آزاد، با هزینه کم و با هزینه کم، محصولات خود را به ما عرضه کند
[ترجمه گوگل]در حالی که پیتر پان ممکن است در اطراف عرضه کره بادام زمینی آزاد نباشد، تولید کنندگان بادام زمینی خارجی کم هزینه محصولات خود را به ما ارائه می دهند
6. The sheets seemed as heavy as blankets and Flit was the only thing that prevented the mosquitoes descending on us like vultures.
[ترجمه ترگمان]ملافه ها به اندازه پتو و flit سنگین بودند تنها چیزی بود که مانع از آمدن پشه ها به ما می شد
[ترجمه گوگل]ورق به نظر می رسید سنگین به عنوان پتو و Flit تنها چیزی بود که جلوگیری از پشه ها نزولی به ما مانند vultures
7. Well, I did a moonlight flit and stole two silver candlesticks.
[ترجمه ترگمان]خب، من یه نور مهتاب پیدا کردم و دو شمعدان نقره رو دزدیدم
[ترجمه گوگل]خب، من یک پرنده مهتابی زدم و دو شمع نقره را دزدیدم
8. In the greenhouse birds flit among the plants.
[ترجمه ترگمان]در این پرندگان، پرندگان در میان گیاهان به سرعت حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]پرندگان گلخانه ای در میان گیاهان پرواز می کنند
9. Flit through thy chamber in and out.
[ترجمه ترگمان]برو تو اتاقت و برو بیرون
[ترجمه گوگل]در داخل و خارج از طریق اتاق خود پرواز کنید
10. He turned round and saw a shadow flit by.
[ترجمه ترگمان]برگشت و سایه ای را دید که از آن عبور می کند
[ترجمه گوگل]او چرخید و سایه ای را دید
11. The slave flit - flop is being set or reset.
[ترجمه ترگمان]این فلیپ فلاپ راه اندازی شده یا راه اندازی می شود
[ترجمه گوگل]فریب برده برده می شود یا تنظیم می شود
12. The flit of the cat surprised everyone in the room.
[ترجمه ترگمان]تکان خوردن گربه همه را در اتاق غافلگیر کرد
[ترجمه گوگل]جفت گربه همه را در اتاق شگفت زده کرد
13. Better rue sit than rue flit.
[ترجمه ترگمان]بهتر است از افسوس خوردن بیشتر لذت ببری تا وقتی که من در حال ترک خوردن باشم
[ترجمه گوگل]ناهار بهتر نشستن تا ناهار خوردن
14. The time flit, youth Mi the foot be precious.
[ترجمه ترگمان]زمان به سرعت سپری می شود، جوان میوسوف پا با ارزش خواهد بود
[ترجمه گوگل]زمان شل شدن، جوانان، پای پا گرانبهاست
15. Melissa's parents, quiet in chairs, watched her flit about.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادر ملیسا در صندلی های راحتی نشسته بودند و او را تماشا می کردند که دور و برش پرسه می زدند
[ترجمه گوگل]والدین مللیس، آرام در صندلی ها، پیراهن او را تماشا می کردند