1. the ingenuous boy said, "my father says he is not home"
پسر ساده دل گفت: ((پدرم می گوید که خانه نیست. ))
2. He seemed too ingenuous for a reporter.
[ترجمه ترگمان]برای یک گزارشگر ساده به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسید بیش از حد هوشمندانه برای خبرنگار
3. Only the most ingenuous person would believe such a weak excuse!
[ترجمه ترگمان]تنها کسی که ساده لوح است این بهانه ضعیف را باور خواهد کرد!
[ترجمه گوگل]تنها فردی که قصد احیای آن را دارد، چنین بهانه ای را باور دارد!
4. It is ingenuous to suppose that money did not play a part in his decision.
[ترجمه ترگمان]خیلی ساده است که فرض کنیم پول نقشی در تصمیمش ایفا نکرده است
[ترجمه گوگل]تصور می شود که پول نقشی در تصمیم خود نداشته باشد
5. It has to be said it was rather ingenuous of him to ask a complete stranger to look after his luggage.
[ترجمه ترگمان]باید گفت که آن قدر ساده است که از یک غریبه کامل بخواهد که دنبالش بگردد
[ترجمه گوگل]لازم به ذکر است که از او خواسته شد تا یک غریبه کامل را برای مراقبت از چمدان خود بپرسد
6. She is too ingenuous in believing what others say.
[ترجمه ترگمان]او خیلی ساده است که آنچه دیگران می گویند باور کنند
[ترجمه گوگل]او در اعتقاد به آنچه که دیگران می گوید، بسیار هوشمندانه است
7. She is both ingenuous and sophisticated by turns.
[ترجمه ترگمان]او هم هر دو هوش و ذکاوت دارند
[ترجمه گوگل]او هر دو نوازنده و پیچیده است
8. His confusion and his ingenuous air were new delights to Bertha.
[ترجمه ترگمان]سردرگمی او و هوای ساده لوحانه خوش بر تا بر تا چیره شده بود
[ترجمه گوگل]سردرگمی او و هوای خوشی او لذت های جدیدی برای برتا بود
9. She gave ingenuous answers to the strangers'entire question.
[ترجمه ترگمان]جواب های ساده و ساده به سوال غریبه ها می داد
[ترجمه گوگل]او پاسخ های بی شماری به پرسش غریبه گران را پاسخ داد
10. I wrote to him an ingenuous letter of acknowledgment, craving his forbearance a little longer.
[ترجمه ترگمان]من به او یک نامه ساده از تصدیق نامه نوشتم و او را کمی بیشتر دوست داشتم
[ترجمه گوگل]من به او نامه ای نوشتنی از تصدیق نامه نوشتم، تمایل به تحمل او کمی طولانی تر شد
11. His ingenuous nature was always trusting.
[ترجمه ترگمان]سرشت ساده لوحانه او همیشه به آن اعتماد داشت
[ترجمه گوگل]طبیعت بی نظیر او همیشه اعتماد داشت
12. She looked at him with an ingenuous smile.
[ترجمه ترگمان]زن با لبخندی ساده لوحانه به او نگریست
[ترجمه گوگل]او با لبخند آرام به او نگاه کرد
13. The ingenuous boy gave an account of his act, concealing nothing.
[ترجمه ترگمان]پسر ساده لوح حساب کاری خود را می داد و چیزی را پنهان نمی کرد
[ترجمه گوگل]پسر بی پروا حساب خود را از عمل او، چیزی را پنهان نمی کند
14. It is ingenuous of you to believe what he says.
[ترجمه ترگمان]ساده است که آنچه می گوید باور کنید
[ترجمه گوگل]از شما خواسته است که به آنچه که می گوید باور داشته باشید
15. The ingenious child told the whole story in ingenuous manner.
[ترجمه ترگمان]کودک باهوش همه داستان را به سادگی حکایت کرد
[ترجمه گوگل]کودک باهوش همه داستان را به شیوه ای بی نظیر گفت