1. Josie's hand slipped on the grater and a bright bead of blood swelled out of her forefinger.
[ترجمه ترگمان]دست جوزی روی رنده لیز می خورد و قطرات درخشان خون از انگشت سبابه اش بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]دست Josie بر روی گره تضعیف شد و یک مهره روشن از خون ناگهانی از انگشت اشاره خود
2. But Karplus claimed that nothing gives theoreticians grater satisfaction than to find close harmony between their results and the laboratory results.
[ترجمه ترگمان]اما karplus ادعا می کند که هیچ چیز رضایت theoreticians را به جز پیدا کردن هماهنگی نزدیک بین نتایج آن ها و نتایج آزمایشگاهی نشان نمی دهد
[ترجمه گوگل]اما کارلپوس ادعا کرد که چیزی چیزی برای نظریه پردازان رضایت بخش تر از پیدا کردن هماهنگی نزدیک بین نتایج آنها و نتایج آزمایشگاهی نیست
3. Grater depth is found in a similar manner.
[ترجمه ترگمان]عمق Grater به روش مشابهی یافت می شود
[ترجمه گوگل]عمق گره به شیوه ی مشابهی یافت می شود
4. How many lemons do you need for the grater?
[ترجمه ثنا] چند لیمو برای رنده کردن شما نیاز دارید ؟
[ترجمه ترگمان]چندتا لیمو لازم داری؟
[ترجمه گوگل]چند لیمو برای چاق شدن نیاز دارید؟
5. Its removing coeffi - cient was determined grater than 10~4 under temperature 200℃.
[ترجمه ترگمان]این مقدار در دمای ۲۰۰ درجه سانتی گراد بیش از ۱۰ تا ۴ درجه سانتیگراد تعیین شد
[ترجمه گوگل]ضریب حذف آن بیش از 10 ~ 4 در دمای 200 ℃ تعیین شد
6. The old-fashioned, four-sided box grater, for example, is still the best tool for grating many vegetables and cheeses, such as cheddar.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، box چهار وجهی، به عنوان مثال، هنوز بهترین ابزار برای بستن بسیاری از سبزیجات و پنیرهای مختلف مثل پنیر چدار است
[ترجمه گوگل]برای مثال، جعبه قدیم قدیمی، چهار طرفه، هنوز هم بهترین ابزار برای ترغیب بسیاری از سبزیجات و پنیرها مانند چدور است
7. Cheese grater - To slide down a slab while scraping the knees, hands, and face.
[ترجمه ترگمان]زبری رنده - برای پایین کشیدن یک تکه نان در حالی که زانوها، دست ها و صورتش را خراش می دهند
[ترجمه گوگل]پنیر بزرگ - برای کاهش اسلایدها در حالی که زانوها، دست ها و صورت را سوزانده اید
8. Only the boy's father can coax him into grater effort.
[ترجمه ترگمان]فقط پدر بچه می تواند به زور او را به زور به زور بکشد
[ترجمه گوگل]فقط پدر پسر میتواند او را به تلاش بزرگتر هدایت کند
9. She sings like some one has taken a cheese grater to her throat.
[ترجمه ترگمان]مثل کسی که رنده پنیر را به گلوی او برده باشد، می خواند
[ترجمه گوگل]او مانند یک نفر آواز میخواند و یک پنیر را به گلویش میگیرد
10. The ramp begins to be known as the cheese grater.
[ترجمه ترگمان]این شیب شروع به مشهور شدن به زبری رنده می کند
[ترجمه گوگل]این رمپ شروع به شناختن پنیر می کند
11. Great idea: before grating orange or lemon peel, run the grater under the cold tap to prevent sticking.
[ترجمه ترگمان]ایده عالی: قبل از دادن پوست پرتقال و یا لیمو، رنده را تحت فشار سرد قرار دهید تا از چسبیدن به آن جلوگیری کنید
[ترجمه گوگل]ایده فوق العاده: قبل از اینکه پوست نارنجی یا لیمو را خرد کنید، زیر پوست شیر سرد را برای جلوگیری از چسبیدن به آن استفاده کنید
12. The characteristic interval and the one most widely used is the grater second.
[ترجمه ترگمان]فاصله مشخصه و one که به طور گسترده استفاده می شود، is است
[ترجمه گوگل]فاصله مشخصی و یکی از رایج ترین قسمت دوم، دوم است
13. After that, we must extract red cabbage sap. A juicer or grater and cheesecloth can be used. We don't need much sap.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن باید شیره سرخ کلم را استخراج کنیم از مامورین آتش نشانی یا رنده grater و cheesecloth استفاده شود ما به شیره زیاد نیاز نداریم
[ترجمه گوگل]پس از آن ما باید سیب کلم قرمز را استخراج کنیم آبمیوه یا ترشی و پنیری می توان استفاده کرد ما سیب خیلی زیادی نداریم
14. The moon was above us, a convex shape almost crushing us, a ruined roof, studded with holes like a cheese grater.
[ترجمه ترگمان]ماه بالای سر ما بود، یک شکل convex بود که تقریبا ما را له کرده بود، یک سقف خراب شده که مثل پنیر دلمه بسته بود
[ترجمه گوگل]ماه بیش از ما بود، شکل محدب، تقریبا ما را سقوط داد، سقف ویران شده، با سوراخ هایی مانند پنیر خرد شده