1. He is generally rated Italy's No. 3 industrialist.
[ترجمه ترگمان]او عموما صنعت صنعت شماره ۳ ایتالیا را رده بندی می کند
[ترجمه گوگل]او به طور کلی به عنوان صنعت 3 ایتالیا شناخته می شود
2. No industrialist can think in terms of a single market.
[ترجمه ترگمان]هیچ industrialist نمی تواند در یک بازار واحد فکر کند
[ترجمه گوگل]هیچ صنعتگر نمیتواند از یک بازار واحد فکر کند
3. Well-known as a tough industrialist, he masterminded 50 company takeovers in one year.
[ترجمه bahare] او که به عنوان یک صنعتگر سرسخت معروف است، دستاورد های 50 شرکت را در یک سال طراحی کرد.
[ترجمه ترگمان]او که به عنوان یک صنعت کار سخت معروف است، در یک سال ۵۰ تصاحب سهام شرکت را طراحی کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک صنعتگر دشوار شناخته شده است، او در طی یک سال مالکیت 50 شرکت را مدیریت کرد
4. The industrialist, who was captured on November 24th, was freed after 8days in captivity.
[ترجمه ترگمان]این صنعت که در ۲۴ نوامبر دستگیر شد پس از ۸ روز اسارت آزاد شد
[ترجمه گوگل]صنعتگر، که در روز 24 نوامبر دستگیر شد، پس از 8 روز در اسارت آزاد شد
5. The industrialist Philibert Vrau, influenced this choice.
[ترجمه ترگمان](Philibert Vrau)، (Philibert Vrau)، بر این انتخاب تاثیر گذاشت
[ترجمه گوگل]فلیبرت ورائو، صنعتی ساز، بر این انتخاب تأثیر گذاشت
6. It is somewhat refreshing to see a North-East industrialist make a success of his business in relative anonymity.
[ترجمه ترگمان]دیدن یک صنعت industrialist شمال شرق که موفقیت کسب وکار خود را به طور نسبی به موفقیت برساند، کمی لذت بخش است
[ترجمه گوگل]این تا حدودی طراوت است تا یک صنعتگر شمال شرقی را در کسب و کار خود در ناشناسی نسبی موفق کند
7. Software reliability guru C. K. Cho admonished the industrialist not to think of software as a product but as a portable factory.
[ترجمه ترگمان]معلم قابلیت اطمینان نرم افزار C ک چو به صنعت صنعت تذکر داد که به عنوان محصول، بلکه به عنوان یک کارخانه قابل حمل فکر کند
[ترجمه گوگل]گورو ک چو، ضعف نرمافزار، صنعتی را متقاعد کرد که نرمافزار را بهعنوان یک محصول نادیده بگیرد، بلکه به عنوان یک کارخانه قابل حمل
8. No industrialist liked to put himself at the mercy of creditors.
[ترجمه ترگمان]هیچ کارخانه دار دوست نداشت که خود را در اختیار طلبکاران خویش قرار دهد
[ترجمه گوگل]هیچ صنعتگر دوست ندارد خودش را در رحمت طلبکاران قرار دهد
9. A wealthy industrialist established a foundation to promote his ideas among the rich and powerful.
[ترجمه ترگمان]یک صنعتگر معروف یک بنیاد برای ترویج عقاید خود در بین ثروتمندان و قدرتمند ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]صنعتگر ثروتمند پایه و اساس را برای ترویج ایده های خود در میان غنی و قدرتمند ایجاد کرد
10. He had apparently been adopted by a wealthy industrialist.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که یک کارخانه دار ثروتمندی به سرپرستی پذیرفته شده است
[ترجمه گوگل]ظاهرا او توسط یک صنعتگر ثروتمند پذیرفته شده بود
11. Scottish chemist and industrialist who showed that low-temperature distillation of shale could yield substantial commercial quantities of paraffin oil and solid paraffin wax.
[ترجمه ترگمان]شیمیدان اسکاتلندی و industrialist که نشان داد تقطیر دما پایین شیل می تواند مقدار قابل توجهی از روغن پارافین و موم پارافین جامد تولید کند
[ترجمه گوگل]شیمیدان و صنعتگر اسکاتلندی که نشان داد که تقطیر با درجه حرارت پایین شیل می تواند مقادیر قابل توجهی از روغن پارافین و موم پارافین جامد را تولید کند
12. Opponents of the treaty included former President Cleveland, industrialist Andrew Carnegie, labor leader Samuel Gompers, writer Mark Twain, and others.
[ترجمه ترگمان]مخالفان این معاهده عبارتند از رئیس جمهور سابق کلیولند، industrialist Andrew، رهبر کارگری ساموئل Gompers، نویسنده مارک تواین و دیگران
[ترجمه گوگل]مخالفان این معاهده شامل رییس جمهور پیشین کلیولند، اندرو کارنگی کارگر، ساموئل گامپز، رهبر کار، نویسنده مارک تواین و دیگران بودند
13. Well - known industrialist. 196 was born in Yongjia County, Shan Keng Xiang Tang chomchon.
[ترجمه ترگمان]صنعتگر معروف است او در سال ۱۹۶ به دنیا آمد این در حالی است که Shan تانگ chomchon در منطقه Yongjia زندگی می کند
[ترجمه گوگل]مشهور صنعتگر 196 در شهر یونجیا، شان کنگ شینگ تانگ کومچون متولد شد
14. Mr. Smith was a wealthy industrialist, but he was not satisfied with life.
[ترجمه ترگمان]اقای اسمیت یک کارخانه دار ثروتمندی بود، اما از زندگی راضی نبود
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت یک صنعتگر ثروتمند بود، اما او از زندگی راضی نبود
15. Industrialist Henry J . Kaiser believed that much of his success appositive use of daydreaming.
[ترجمه ترگمان]Industrialist هنری جی قیصر بر این باور بود که موفقیت او در مورد استفاده از خیال بافی و خیال بافی است
[ترجمه گوگل]صنعتی هنری جی کایسر معتقد بود که بسیاری از موفقیت های او در استفاده از افکار پوچ است