کلمه جو
صفحه اصلی

pertinency


معنی : شایستگی، وابستگی، اقتضاء، دخل
معانی دیگر : pertinence ربط، مناسبت، موقعیت

انگلیسی به فارسی

( pertinence ) ربط، وابستگی، دخل، مناسبت، موقعیت،شایستگی، اقتضا


وابستگی، شایستگی، دخل، اقتضاء


انگلیسی به انگلیسی

• connection, relation; fittingness, appropriateness; relevance

مترادف و متضاد

شایستگی (اسم)
ability, sufficiency, competency, competence, merit, suitability, worthiness, aptitude, desert, acceptability, adequacy, pertinence, pertinency, aptness, decency, eligibility

وابستگی (اسم)
affinity, connection, attachment, association, dependence, dependency, coherence, coherency, affiliation, interdependence, vassalage, pertinence, pertinency, relation, relationship, contiguity, kindred, connexion, interdependency

اقتضاء (اسم)
appropriateness, expedience, expediency, felicity, pertinence, pertinency

دخل (اسم)
income, earnings, pertinence, pertinency

جملات نمونه

1. Here on basic up bring forth having pertinency steer down chirp measure, keeping motorcycle ride speeding up noise marked reduce.
[ترجمه ترگمان]در اینجا در پایه اصول اولیه این است که pertinency را به پایین هدایت کنید و موتور سیکلت را با سرعت بالا نگه دارید و نویز را کاهش دهید
[ترجمه گوگل]در اینجا در مورد پایه بالا به ارمغان بیاورد داشتن مسئولیت جلوگیری از اندازه گیری chirp، نگه داشتن موتور سواری صعود سر و صدا مشخص شده کاهش

2. Physical education must strive for practicability and pertinency.
[ترجمه ترگمان]آموزش فیزیکی باید برای practicability و pertinency تلاش کند
[ترجمه گوگل]آموزش فیزیکی باید برای عملی بودن و مناسب بودن تلاش کند

3. Agency costs and the pertinency of the dividend policy of the company.
[ترجمه ترگمان]هزینه های کارگزاری و the سیاست سود سهام شرکت
[ترجمه گوگل]هزینه های آژانس و وابستگی سیاست های سود سهام شرکت

4. The former has the characteristic of high pertinency but high cost, while the latter is on the contrary.
[ترجمه ترگمان]اولی دارای ویژگی of بالا ولی هزینه بالا است، در حالی که دومی برعکس است
[ترجمه گوگل]سابق دارای مشخصه بالا بودن، اما هزینه های بالا، در حالی که دوم در مقابل است

5. A further study shows a high pertinency among the development strategy, characteristics of the industry and the salary management strategy.
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه بیشتر نشان می دهد که در بین استراتژی توسعه، ویژگی های صنعت و استراتژی مدیریت حقوق رقابت بالایی دارد
[ترجمه گوگل]یک مطالعه دیگر نشان می دهد که اطمینان بالا در میان استراتژی توسعه، ویژگی های صنعت و استراتژی مدیریت حقوق و دستمزد

6. Safety, with corium cooling system of pertinency adjustable .
[ترجمه ترگمان]ایمنی، با سیستم خنک کننده corium قابل تنظیم است
[ترجمه گوگل]ایمنی، با سیستم خنک کننده کوریوم قابل تعویض قابل قبول است

7. Its significance lies in the further efficiency and pertinency of the second language teaching.
[ترجمه ترگمان]اهمیت آن در کارآیی و کارآیی بیشتر زبان دوم نهفته است
[ترجمه گوگل]اهمیت آن در بازده بیشتر و برتری آموزش زبان دوم نهفته است

8. The construction must be of pertinency and practical and creative with a fully aware of the importance of the ideological construction in minority regions.
[ترجمه ترگمان]ساخت این ساختمان باید شامل pertinency و عملی و خلاقانه با آگاهی کامل از اهمیت ساختار ایدئولوژیکی در مناطق اقلیت باشد
[ترجمه گوگل]ساخت و ساز باید با توجه به اهمیت ساخت و ساز ایدئولوژیک در مناطق اقلیت باشد، باید با اهمیت و عملی و خلاقانه باشد

9. China's qualification penalty types of pertinency, simple and contents of deprivation of political rights.
[ترجمه ترگمان]نوع مجازات انتخابی چین عبارتند از pertinency، ساده و محتوای محرومیت از حقوق سیاسی
[ترجمه گوگل]مجازات های کیفری مجازات چین در مورد تناسب، ساده و محتوی محرومیت از حقوق سیاسی است

10. Agitation, brevity and pertinency are the three characteristics of advertisement rhetoric.
[ترجمه ترگمان]جوش، ایجاز و pertinency سه ویژگی بیان تبلیغاتی هستند
[ترجمه گوگل]انعطاف، شفافیت و تناسب سه ویژگی از سخنان تبلیغاتی است

11. Conclusion In the treatment of corticosteroid-dependent dermitis, we should use different method pertinency, humid spray along with take orally may be accepted easily by patients.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری در درمان of وابسته به corticosteroid، ما باید از روش مختلف pertinency، اسپری مرطوب همراه با استفاده از خوراکی به راحتی توسط بیماران استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری در درمان درماتیت وابسته به کورتیکواستروئید ما باید از روش متداول استفاده کنیم، اسپری رطوبت همراه با مصرف خوراکی ممکن است به راحتی توسط بیماران قابل قبول باشد

12. E courses, while in fact, it's really not enough to promote students' psychological healthiness only through two P. E lessons each week, whether from time or pertinency.
[ترجمه ترگمان]در واقع، در واقع، برای ارتقای سلامت روانی دانش آموزان تنها از طریق دو P کافی نیست من هر هفته درس می خوانم، چه از زمان و چه از زمان
[ترجمه گوگل]دوره های E، در حالی که در حقیقت، این تنها به اندازه کافی برای ارتقاء سلامت روانی دانش آموزان نیست فقط از طریق دو درس P E هر هفته، چه از لحاظ زمان و چه مربوط

13. It analyses the particularity of middle open- off cut in fully - mechanized work face and discusses the pertinency measure of safety and technology while passing the middle open- off cut.
[ترجمه ترگمان]این مدل سبب تجزیه و تحلیل خصوصیات برش آزاد در صورت کار مکانیزه شده و بحث در مورد معیار سنجش ایمنی و فن آوری در حین عبور از برش فضای باز می شود
[ترجمه گوگل]این ویژگی خاصی را در بر میگیرد که می تواند به صورت کاملا مکانیکی برداشته شود و خصوصیات قابل توجهی از ایمنی و فن آوری را در هنگام بریدن برش ناحیه باز وسط مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد

14. I. Based on reality, highlighting the key points and striving to enhance the pertinency and effectiveness of intellectual property trials in serving the overall objective.
[ترجمه ترگمان]۱ بر روی واقعیت، نکات کلیدی را برجسته کرده و تلاش می کنیم تا کارایی و اثربخشی آزمایش ها مالکیت معنوی را در خدمت به هدف کلی افزایش دهیم
[ترجمه گوگل]I بر اساس واقعیت، برجسته کردن نکات کلیدی و تلاش برای ارتقاء قابلیت و اثربخشی محاکمات مالکیت معنوی در خدمت هدف کلی


کلمات دیگر: