کلمه جو
صفحه اصلی

inferno


معنی : دوزخ، جهنم، جای دوزح مانند و وحشتناک
معانی دیگر : گرمای شدید، جای دوزخ مانند، جای گرم و پر سر و صدا، (کتاب اول از سه کتابی که کمدی الهی دانته شاعر ایتالیایی را تشکیل می دهد) کتاب دوزخ

انگلیسی به فارسی

انفرادی، دوزخ، جهنم، جای دوزح مانند و وحشتناک


دوزخ، جهنم، جای دوزح مانند و وحشتناک، گرمای شدید، جای گرم و پر سر و صدا


(کتاب اول از سه کتابی که کمدی الهی دانته شاعر ایتالیایی را تشکیل می‌دهد) کتاب دوزخ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: infernos
(1) تعریف: hell.

(2) تعریف: a place or condition resembling hell, as in intensity of heat or suffering.
مشابه: conflagration

- a battlefield inferno
[ترجمه ترگمان] یه میدان جنگ جهنمی
[ترجمه گوگل] یک نبرد نبرد

• hell; place of misery and torment, place which is like hell
an inferno is a very large dangerous fire; a literary word.

مترادف و متضاد

دوزخ (اسم)
acheron, tartarus, hell, inferno, pandemonium, gehenna

جهنم (اسم)
tartarus, hades, hell, inferno, gehenna, avernus

جای دوزح مانند و وحشتناک (اسم)
inferno

hell


Synonyms: blazes, bottomless pit, everlasting fire, fire and brimstone, Hades, hellfire, netherworld, purgatory, underworld


جملات نمونه

iron girders melted in the inferno.

تیرهای آهن در حررات شدید گداخته شدند.


then we entered the inferno of the factory's engine room.

سپس وارد دوزخ تالار ماشین‌های کارخانه شدیم.


1. then we entered the inferno of the factory's engine room
سپس وارد دوزخ تالار ماشین های کارخانه شدیم.

2. iron girders melted in the inferno
تیرهای آهن در حررات شدید گداخته شدند.

3. Within minutes the house had become a raging inferno.
[ترجمه ترگمان]در عرض چند دقیقه خانه جهنمی برپا شده بود
[ترجمه گوگل]در عرض چند دقیقه خانه به دنیای خشمگین تبدیل شده است

4. The building was an inferno by the time the fire service arrived.
[ترجمه ترگمان]وقتی مراسم آتش نشانی رسید، اون ساختمون جهنم جهنم بود
[ترجمه گوگل]این ساختمان در زمان ورود به آتش سوزی دودکش بود

5. The burning building became an inferno.
[ترجمه ترگمان]ساختمان سوزان به جهنم تبدیل شد
[ترجمه گوگل]ساختمان سوزان دمی بود

6. She was desperately trying to calm the inferno raging within her.
[ترجمه ترگمان]او با ناامیدی سعی می کرد جهنم جهنمی را که در درونش موج می زد آرام کند
[ترجمه گوگل]او به شدت سعی در آرام کردن دئودگی او را داشت

7. Firemen who pulled him from the inferno looked on anxiously as off-duty technician James McDonald tried to revive him.
[ترجمه ترگمان]از جهنم که او را از جهنم نجات داده بود، با نگرانی به technician که جیمز مک دونالد سعی می کرد او را احیا کند، با نگرانی به او نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]آتش نشانان که او را از انجیل بیرون کشیدند، با مشتاقانه نگاه کردند، زیرا جیمز مک دونالد، کارشناس خدمتکار، تلاش کرد تا او را احیا کند

8. Now it was blazing steadily, promising an out-of-control inferno, unless she came to her senses and stopped it.
[ترجمه ترگمان]حالا آتش به شدت شعله ور شده بود و به جهنم جهنمی از کنترل خارج شده بود، مگر اینکه به حواس او برسد و متوقفش کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آن را به طور پیوسته در حال فروبستن، وعده یک فرشته از کنترل نیست، مگر اینکه او به حواس خود آمد و متوقف شد

9. What they saw was a blazing inferno.
[ترجمه ترگمان]چیزی که اونا دیدن یه جهنم سوزان بود
[ترجمه گوگل]چیزی که آنها دیدند شعله درخشان بود

10. Verily, the Academy is a raging inferno of inertia and glazed expressions.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، فرهنگستان به صورت جهنمی از رخوت و حالت های استثنایی برخوردار است
[ترجمه گوگل]بطور واضح، آکادمی یک دغدغه مشتعل از ناهنجاری و عبارات لعابدار است

11. The gas station was an inferno.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه گاز جهنم جهنمی بود
[ترجمه گوگل]ایستگاه گاز دمی بود

12. The leaders turned and rode back to the inferno of a village.
[ترجمه ترگمان]رهبران برگشتند و به جهنم یک روستا بازگشتند
[ترجمه گوگل]رهبران تبدیل شده و به دودکش روستا رفته اند

13. The buildings erupted into a towering inferno as the plane, carrying only four people, exploded on impact.
[ترجمه ترگمان]این ساختمان ها در یک جهنم سربه فلک کشیده در حالی که هواپیما تنها چهار نفر را حمل می کرد، منفجر شدند
[ترجمه گوگل]این ساختمان ها به عنوان یک هواپیما قوی به هواپیما رفته و تنها چهار نفر را حمل می کنند و در اثر انفجار منفجر می شوند

14. In a moment the flight deck is an inferno of aviation fuel.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه، عرشه پرواز، جهنم سوخت هوایی است
[ترجمه گوگل]در یک لحظه، عرشه پرواز، ذره ای از سوخت هواپیما است

پیشنهاد کاربران

آتش غیر قابل کنترل
آتش سوزی کنترل نشدنی

اسم ( جمع:infernos )

1 ) آتش بزرگ و خطرناک ( از این واژه در گزارشات روزنامه ها معمولا استفاده میشود. )

2 ) زمانی که شخصی احساسات غیر قابل کنترل و شدید دارد استفاده میشود:
. She was desperately trying to calm the inferno raging within her


noun
[count] :
a very large and dangerous fire
By the time help arrived, the fire had grown to a raging inferno



a place or a state that resembles or suggests hell
◀️the inferno of war
also : an intense fire : CONFLAGRATION
◀️a raging inferno

■ Synonyms :
conflagration, fire, holocaust

■ Examples :
◀️ By the time help arrived, the fire had grown to a raging inferno
◀️ the intense heat of the raging inferno repeatedly drove back the firefighters

دوزخ
جهنم
آتش مهیب
اهریمن


کلمات دیگر: