کلمه جو
صفحه اصلی

especial


معنی : مخصوص
معانی دیگر : ویژه، استثنایی، مگری، غیر عادی، ناروال، بخصوص، خاص، مشخص، برجسته

انگلیسی به فارسی

( special ) مخصوص


ویژه، مخصوص


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: notably outstanding; exceptional; predominant; special.
مشابه: special

- an especial favorite of ours
[ترجمه ترگمان] مورد علاقه مخصوص ما است
[ترجمه گوگل] یک مورد خاص از ما

• special, outstanding, exceptional
especial means exceptional or special in some way; a formal word.

مترادف و متضاد

مخصوص (صفت)
proper, express, private, specific, special, particular, peculiar, especial

exceptional, particular


Synonyms: chief, distinguished, dominant, exclusive, express, extraordinary, individual, marked, notable, noteworthy, outstanding, paramount, peculiar, personal, predominant, preeminent, preponderant, principal, private, set, signal, singular, special, specific, supreme, surpassing, uncommon, unique, unusual


Antonyms: common, general, normal, ordinary, unexceptional, unspecific, usual


جملات نمونه

1. give my especial greetings to your father
سلام مخصوص مرا به پدرتان برسانید.

2. he chose especial targets for attack
او هدف های مشخصی را برای حمله انتخاب کرد.

3. she paid especial attention to the workers' protests
او به اعتراض کارگران توجه ویژه ای کرد.

4. this book is of especial interest to john
این کتاب مورد علاقه ی ویژه ی جان است.

5. this student is very especial
این شاگرد بسیار برجسته ای است.

6. The lecture will be of especial interest to history students.
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی مخصوص دانشجویان تاریخ خواهد بود
[ترجمه گوگل]این سخنرانی علاقه ویژه به دانش آموزان تاریخ خواهد بود

7. The authorities took especial interest in him because of his trade union work.
[ترجمه ترگمان]مقامات به دلیل کار اتحادیه تجاری خود به او علاقه مند شدند
[ترجمه گوگل]مقامات به دلیل کار اتحادیه کار خود، به وی علاقه خاصی داشتند

8. He speaks with especial bitterness about the integrity of select committees and their chairmen!
[ترجمه ترگمان]او با تلخی در مورد انسجام کمیته های منتخب و روسای آن ها صحبت می کند!
[ترجمه گوگل]او با تلخی های خاصی درباره یکپارچگی کمیته های انتخاب شده و رئیس هایشان سخن می گوید!

9. It is occurring at especial speed in those countries in which development has been recent and fast.
[ترجمه ترگمان]این اتفاق با سرعت مخصوص در کشورهایی است که در آن توسعه اخیر و سریع انجام شده است
[ترجمه گوگل]این در سرعت های ویژه ای در کشورهایی اتفاق می افتد که پیشرفت های اخیر و سریع بوده است

10. One especial favourite was David Mitchell who had joined the Navy in 1948 at the age of fifteen.
[ترجمه ترگمان]یکی از افراد مورد علاقه دیوید میچل بود که در سال ۱۹۴۸ در سن پانزده سالگی به نیروی دریایی پیوست
[ترجمه گوگل]یکی از دلایل خاص دیوید میچل بود که در سال 1948 در سن پانزدهم به نیروی دریایی پیوست

11. There would seem to be three points of especial significance. 1 Carers are not a homogeneous group.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که سه نکته از اهمیت خاص وجود دارد ۱ carers یک گروه همگن نیستند
[ترجمه گوگل]سه نقطه از اهمیت خاص به نظر می رسد 1 نگهبانان یک گروه همگن نیستند

12. It also gives especial aid to poorer areas that lost a lot of income in the changeover.
[ترجمه ترگمان]این لایحه همچنین به مناطق فقیرنشین کمک های ویژه می دهد که درآمد زیادی در این تغییر را از دست داده اند
[ترجمه گوگل]این همچنین کمک ویژه ای به مناطق فقیرتر که درآمد زیادی را در تغییر آن از دست داده است

13. There would be an especial pleasure in using Gordon Beamish's name.
[ترجمه ترگمان]برای استفاده از نام گوردون از نام گوردون لذت می بردم
[ترجمه گوگل]یک لذت خاص در استفاده از نام Gordon Beamish وجود دارد

14. He seemed to expect if not especial thanks, at least some expression of wonder.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که اگر تشکر نکرده باشد، دست کم نوعی تعجب در او دیده می شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که اگر به لطف خاصی دست کم، برخی از بیان تعجب، انتظار نداشت

15. Levo- carnitine is an especial vitamin which exists in the organism. Its primary function is oxidizing fat and supplying energy.
[ترجمه ترگمان]Levo - carnitine یک ویتامین مخصوص است که در ارگانیسم وجود دارد وظیفه اصلی آن اکسید کردن چربی و تامین انرژی است
[ترجمه گوگل]لوکو کارنیتین ویتامین خاصی است که در موجودات وجود دارد عملکرد اصلی آن اکسیداسیون چربی و تامین انرژی است

16. Especial finished parts need precision and have size heat treat film available for film removal, debarring of casting parts.
[ترجمه ترگمان]especial قطعات به دقت به دقت نیاز دارند و دارای فیلم برخورد حرارتی به اندازه کافی برای حذف فیلم، debarring قطعات ریخته گری هستند
[ترجمه گوگل]قطعات ویژه ای به پایان رسیده نیاز به دقت دارند و فیلم های حرارتی با اندازه های بسیار مناسب برای حذف فیلم ها و مهار قطعات ریخته گری موجود است

Give my especial greetings to your father.

سلام مخصوص مرا به پدرتان برسانید.


This book is of especial interest to John.

این کتاب مورد علاقه‌ی ویژه‌ی جان است.


She paid especial attention to the workers' protests.

او به اعتراض کارگران توجه ویژه‌ای کرد.


He chose especial targets for attack.

او هدف‌های مشخصی را برای حمله انتخاب کرد.


This student is very especial.

این شاگرد بسیار برجسته‌ای است.


پیشنهاد کاربران

خاص


کلمات دیگر: