1. Don't give me any lip service.
[ترجمه maryam] چاپلوسی منو نکن
[ترجمه ترگمان]هیچ خدمتی به من نکن
[ترجمه گوگل]به من لبخند نزنید
2. Unhappily, he had done no more than pay lip service to their views.
[ترجمه ترگمان]بدبختانه بیش از این کاری نکرده بود که به نظرات آن ها خدمت کند
[ترجمه گوگل]ناخوشایند، او بیش از آنچه که به سخنانش گوش می دهد، انجام نداده است
3. All the parties pay lip service to environmental issues.
[ترجمه نازنين] همه احزاب در مورد مسایل زیست محیطی حرف مفت میزنند
[ترجمه ترگمان]همه احزاب برای مسائل زیست محیطی به خدمات لب می پردازند
[ترجمه گوگل]تمام احزاب به مسائل زیستمحیطی لبخند می زنند
4. The machinists only pay lip service to the safety regulations and one day soon there is going to be a nasty accident.
[ترجمه ترگمان]The فقط به مقررات ایمنی لب باز می کنند و یک روز به زودی حادثه ناگواری رخ خواهد داد
[ترجمه گوگل]ماشین های ماشینکاری تنها خدمات لب را به مقررات ایمنی ارائه می دهند و یک روز به زودی یک حادثه تند و زننده خواهد بود
5. Local authorities are expected to pay more than lip service to this requirement.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که مقامات محلی بیشتر از خدمات لب به این نیاز بپردازند
[ترجمه گوگل]انتظار میرود که مقامات محلی بیشتر از خدمات لب به این نیاز پرداخت کنند
6. They pay lip service to equality but they don't want to have to do anything committed about it.
[ترجمه ترگمان]آن ها خدمات لب به برابری می پردازند اما نمی خواهند هیچ کاری در مورد آن انجام دهند
[ترجمه گوگل]آنها لبخند را به برابری می رسانند، اما نمی خواهند کاری انجام دهند
7. Cynics may call it lip service, considering the almost daily stream of new fund-raising allegations stemming from his 1996 campaign.
[ترجمه ترگمان]Cynics ممکن است با در نظر گرفتن جریان تقریبا روزانه ادعاهای مربوط به مبارزات انتخاباتی سال ۱۹۹۶، این سرویس را سرویس دهنده لب بنامند
[ترجمه گوگل]Cynics ممکن است آن را به عنوان سرویس لبخند، با توجه به جریان تقریبا روزانه از اتهامات جدید جمع آوری پول ناشی از مبارزات انتخاباتی سال 1996 خود را
8. Most politicians have only paid them lip service, they complain.
[ترجمه ترگمان]آن ها شکایت دارند که اغلب سیاستمداران تنها خدمات لب خود را پرداخته اند
[ترجمه گوگل]اکثر سیاستمداران فقط به آنها لبخند می زنند، آنها شکایت می کنند
9. Previous governments have paid lip service to the idea but achieved little.
[ترجمه ترگمان]دولت های قبلی این ایده را به این ایده داده اند اما به مقدار کمی دست یافتند
[ترجمه گوگل]دولت های پیشین این ایده را مطرح کرده اند اما کمی به دست آورده اند
10. That they were now even giving lip service to these ideas is significant.
[ترجمه ترگمان]این که آن ها حتی به این ایده ها نیز خدمات می دهند قابل توجه است
[ترجمه گوگل]این که آنها اکنون حتی به این ایده ها توجه می کنند، قابل توجه است
11. The conventional methodology tends to pay lip service to user involvement.
[ترجمه ترگمان]روش مرسوم تمایل به پرداخت خدمات به کاربر دارد
[ترجمه گوگل]روش متداول تمایل به ارائه خدمات لب به نفوذ به کاربران است
12. We need to stop paying lip service to them.
[ترجمه ترگمان]ما نیاز داریم که خدمات لب به آن ها را متوقف کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید از ارائه خدمات لب به آنها جلوگیری کنیم
13. Society pays noisy lip service to monogamy but, in reality, encourages affairs.
[ترجمه ترگمان]جامعه، خدمات لب پر سر و صدا را به تکگانی پرداخت می کند، اما در حقیقت، امور را تشویق می کند
[ترجمه گوگل]جامعه به لبنانی پر زرق و برق می پردازد اما در حقیقت امور را تشویق می کند
14. However, lip service is often paid to the desirability of delegation without accompanying it by actual practice.
[ترجمه ترگمان]با این حال، سرویس لبه ای اغلب به مطلوبیت of بدون همراهی با عمل واقعی پرداخت می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، خدمات لب اغلب به دلخواه هیئت مدیره پرداخت می شود بدون آن که با عمل واقعی همراه باشد