کلمه جو
صفحه اصلی

middleweight


معنی : میان وزن
معانی دیگر : دارای وزن متوسط، میان وزن، میانه

انگلیسی به فارسی

میان وزن


متوسط ​​وزن، میان وزن


انگلیسی به انگلیسی

• person of average weight; contestant in boxing or another sport who participates in the average weight division

مترادف و متضاد

میان وزن (اسم)
middleweight

جملات نمونه

1.
میان وزن

2. The middleweight boxing champion had his opponent up against the ropes.
[ترجمه ترگمان]قهرمان وزن متوسط حریف خود را با طناب بالا برده بود
[ترجمه گوگل]قهرمان بوکس متوسطه حریف خود را در برابر طناب قرار داد

3. A Brighton-based boxer, Eubank is a middleweight world title contender the boxing critics love to beat up in print.
[ترجمه ترگمان]یک مشتزن برای تن، Eubank یک عنوان قهرمانی میان وزن است که منتقدان بوکس دوست دارند در چاپ آن را شکست دهند
[ترجمه گوگل]یک بوکسور مبتنی بر برتون، Eubank یک قهرمان عنوان قهرمانی در وزن متوسط ​​است که منتقدان بوکس دوست دارند تا در چاپ به ضرب و شتم بپردازند

4. World middleweight champions Mickey Walker and Joey Giardello both came from solid middle-class homes, but fought like cavemen in the ring.
[ترجمه ترگمان]قهرمانان جهانی دوم، میکی واکر و جویی هر دو از خانواده های متوسط طبقه متوسط بودند، اما مثل cavemen در حلقه مبارزه می کردند
[ترجمه گوگل]هر دو میکی واکر و جوئی جیاردلو هر دو از قهرمانان میانه وزنه برداری بودند که از خانه های مدرن طبقه متوسط ​​برخوردار بودند، اما مانند حلقویان غارنشین جنگیدند

5. Len Harvey, the leading middleweight in the inter-war years, fought 412 contests.
[ترجمه ترگمان]لن هاروی، وزن متوسط متوسط در سال های بعد از جنگ، ۴۱۲ رقابت کرد
[ترجمه گوگل]لن هاروی، میانگین وزنه پیشرو در سال های جنگ بین سالهای جنگ، با 412 مسابقه مبارزه کرد

6. He won the light middleweight title at the 199Pan Am Games.
[ترجمه ترگمان]او در بازی جوانمردانه ۱۹۹ پن، عنوان میان وزن را کسب کرد
[ترجمه گوگل]او در عنوان بازی های سبک وزن متوسط ​​در 199 بازی به ثمر رساند

7. He outpointed Oscar De La Hoya at junior middleweight (and didn't lack for speed or reflexes in that bout).
[ترجمه ترگمان]او جایزه اسکار د لا Hoya را در دسته میان وزن نوجوانان گرفت (و در این مسابقه هم به سرعت و سرعت نبود)
[ترجمه گوگل]او اسکار د لا هویا را در نیمه نهایی در اختیار داشت (و برای سرعت و رفلکس ها در این مسابقه فاقد اعتبار بود)

8. He changed from lightweight (under 71kg) to light middleweight (under 78kg).
[ترجمه ترگمان]او از سبک وزن (زیر ۷۱ کیلوگرم)تا متوسط میان وزن (زیر ۷۸ کیلوگرم)تغییر کرد
[ترجمه گوگل]او از وزن سبک (کمتر از 71 کیلوگرم) تا وزن سبک وزن (کمتر از 78 کیلوگرم) تغییر کرد

9. A rangy middleweight, he fought in Cameroon and Senegal. As a musician, he would go further.
[ترجمه ترگمان]متوسط لاغر و ظریف در کامرون و سنگال جنگید به عنوان یک موسیقی دان، او جلوتر می رفت
[ترجمه گوگل]میانگین وزنه برداری، او در کامرون و سنگال مبارزه کرد به عنوان یک موسیقیدان، او بیشتر می رود

10. Learn how a middleweight bike coaster brake from a bicycle expert in this free video.
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که چگونه یک دوچرخه وزن متوسط از یک متخصص دوچرخه در این ویدیو آزاد ترمز می کند
[ترجمه گوگل]در این ویدیو رایگان، یک ترمز دوچرخه با دوچرخه متوسط ​​را یاد بگیرید

11. He's tried and failed to take away the middleweight title from GSP. Perhaps it's time for him to compete in the division on the lower side of the lightweight division, the WEC featherweight title.
[ترجمه ترگمان]او تلاش کرد و نتوانست عنوان میان وزن را از وضعیت جی اس پی ببرد شاید زمان آن رسیده باشد که او در بخش پایینی بخش سبک وزن، یعنی WEC featherweight، رقابت کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرده و نتوانسته عنوان عنوان میانگین وزن خود را از GSP حذف کند شاید زمان آن است که او در تقسیم در قسمت پایین بخش تقسیم بندی سبک وزن، عنوان WEC، در رقابت باشد

12. By the winter of 198 Kostya was the middleweight champion of Omsk.
[ترجمه ترگمان]در زمستان ۱۹۸ کوست یا قهرمان دسته میان وزن اومسک شد
[ترجمه گوگل]در اواسط سال 1982، کستیا قهرمان وسط اوسکی بود

13. I thought he improved at junior middleweight.
[ترجمه ترگمان] فکر می کردم تو \"middleweight middleweight\" هم پیشرفت کرده
[ترجمه گوگل]فکر کردم او در نیمه دوم وزن کم کرده است

14. They did not even remember that he was middleweight boxing champion.
[ترجمه ترگمان]آن ها حتی به یاد نمی آوردند که او قهرمان میان وزن بوکس بوده است
[ترجمه گوگل]آنها حتی به یاد نمی آوردند که او قهرمان بوکس قشنگ بود

15. You have the undisputed middleweight champion and the undisputed junior middleweight champion bumping heads.
[ترجمه ترگمان]شما قهرمان میان وزن میان وزن و قهرمان مسلم میان وزن میان وزن نوجوانان هستید
[ترجمه گوگل]شما دارای قهرمان بی نظیر قهرمان میانه و قهرمان بی قید و شرط قهرمان در نیمه نهایی هستید


کلمات دیگر: