کلمه جو
صفحه اصلی

ethereal


معنی : علوی، رقیق، نازک، آسمانی، سماوی، روحانی، اثیری، اتری
معانی دیگر : (ساخته شده از یا وابسته به فضا و اثیر) اثیری، فضایی، فرازمانی، فرآسمانی، فرا زمینی، ناخاکی، عرشی، ملکوتی، لطف

انگلیسی به فارسی

اتری، رقیق، نازک، لطف، آسمانی، روحانی، اثیری، سماوی، علوی


اترالی، اثیری، اتری، روحانی، آسمانی، نازک، رقیق، سماوی، علوی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: ethereally (adv.), ethereality (n.), etherealness (n.)
(1) تعریف: extremely light, airy, and delicate; insubstantial.
متضاد: heavy, substantial
مشابه: aerial, airy

- an ethereal fabric
[ترجمه ترگمان] یک پارچه اثیری
[ترجمه گوگل] یک پارچه اترالی

(2) تعریف: highly refined; unworldly.
متضاد: earthly

- She was enchanted by the ethereal loveliness of the dancers.
[ترجمه ترگمان] زیبایی ظریف رقص کنندگان، مسحور شده بود
[ترجمه گوگل] او با عطر و طعم اثیری رقاصان مأیوس شد

(3) تعریف: of the upper regions or heavens; otherworldly.
متضاد: earthly, mundane

- ethereal music
[ترجمه ترگمان] موزیک آسمانی
[ترجمه گوگل] موسیقی اترالی

• heavenly; light, airy; delicate
something that is ethereal is so light and delicate that it seems almost supernatural.

مترادف و متضاد

علوی (صفت)
high, astral, heavenly, celestial, empyrean, supernal, ethereal

رقیق (صفت)
attenuate, thin, watery, rare, ethereal, lenis, washy, wishy-washy

نازک (صفت)
fine, tender, attenuate, soft, thin, slim, frail, ethereal, spare, fragile, tenuous, gossamer, eggshell, thready

آسمانی (صفت)
heavenly, celestial, empyrean, supernal, ethereal, olympian, empyreal, skyey, skiey, sky-blue

سماوی (صفت)
heavenly, celestial, ethereal

روحانی (صفت)
church, religious, heavenly, ethereal, spiritual, sacred, unworldly

اثیری (صفت)
ethereal

اتری (صفت)
ethereal

delicate, heavenly


Synonyms: aerial, airy, celestial, dainty, divine, empyreal, empyrean, exquisite, fairy, filmy, fine, gaseous, ghostly, gossamer, impalpable, insubstantial, intangible, light, rarefied, refined, spiritual, sublime, subtle, supernal, tenuous, unearthly, unsubstantial, unworldly, vaporous, vapory


Antonyms: earthly, indelicate, worldly


جملات نمونه

1. ethereal music
موسیقی ملکوتی

2. an ethereal messenger
پیک فرا زمانی

3. She's the prettiest, most ethereal romantic heroine in the movies.
[ترجمه ترگمان]او زیباترین، محبوب ترین زن romantic در فیلم ها است
[ترجمه گوگل]او زیباترین و شگفت انگیز ترین قهرمان عاشقانه در فیلم است

4. The music has an ethereal quality.
[ترجمه ترگمان]موسیقی یک کیفیت اثیری دارد
[ترجمه گوگل]موسیقی دارای کیفیت اتریکی است

5. And everyone uses the E-word: Enya and ethereal were made for each other.
[ترجمه ترگمان]و هر کس از کلمه E: enya و اثیری برای یکدیگر استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]و همه از واژه E استفاده می کنند: Enya و Etheral برای یکدیگر ساخته شده اند

6. The final ethereal prayer and solo duet were beautifully sung.
[ترجمه ترگمان]آخرین آهنگ اثیری و duet solo به زیبایی خوانده شدند
[ترجمه گوگل]نماز نهایی اترالی و دوئل انفرادی زیبایی خوانده شدند

7. Today, uniformed warders break that first ethereal stillness with their peremptory warnings about smoking and taking pictures.
[ترجمه ترگمان]محافظان یونیفورم پوش این سکوت اثیری را با هشدارهای قاطع خود در مورد سیگار کشیدن و گرفتن عکس می شکنند
[ترجمه گوگل]امروزه، نگهبانان لباس پوشانی که اولین سکوت ایدئولوژیک را با هشدار قاطعانه خود نسبت به سیگار کشیدن و گرفتن عکس ها می شکند

8. The jute tips were capped by an ethereal green mist, through which a dozen or so fist-sized stars peeked.
[ترجمه ترگمان]The که به اندازه یک ده دوازده ستاره به اندازه یک مشت ستاره در آن دیده می شد، پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]راهنمایی های جوت توسط یک غبار سبز اثیری پوشانده شده اند، که از طریق آن ستاره هایی با اندازه ی چندین و یا چند برابر می شوند

9. His music is ethereal.
[ترجمه ترگمان]موسیقی او اثیری است
[ترجمه گوگل]موسیقی او اترالی است

10. The spirituality need not be the most ethereal, nor the most learned or literary, but it must be relevant.
[ترجمه ترگمان]معنویت نه بیشتر اثیری و نه the و یا ادبی است، بلکه باید مرتبط باشد
[ترجمه گوگل]معنویت لازم نیست که اترالی باشد، نه آموخته یا ادبی، بلکه باید مربوط باشد

11. Nomatterhow ethereal they may seem, they do not exist in a timeless limbo but possess determinate antecedents in time and space.
[ترجمه ترگمان]ممکن است به نظر برسد که آن ها در شرایط بلاتکلیفی بی انتها وجود ندارند اما در زمان و مکان دارای شرایط قطعی هستند
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است به نظر برسند، آنها در یک بی نظمی بی نظیر وجود ندارند، اما دارای پیش شرط های مشخصی در زمان و مکان هستند

12. Sometimes the tunes are ethereal and somnolent like Brian Eno after a whole bottle of Actifed.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها آهنگ ها مانند برایان Eno بعد از یک بطری پر از Actifed کرخ می شود
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات این آهنگ ها پس از یک بطری کامل از Actifed، از لحاظ جسمی و مفرح مانند برینو انو است

13. The protagonist is totally absorbed in watching the ethereal mechanism come to rest.
[ترجمه ترگمان]شخصیت کاملا مجذوب تماشای مکانیسم اثیری است
[ترجمه گوگل]شخصیت اصلی در تماشای مکانیزم اتریتی برای استراحت جذب می شود

14. Our tastes were not thin, or ethereal.
[ترجمه ترگمان]سلیقه های ما ضعیف و لطیف نبود
[ترجمه گوگل]طعم های ما نازک نبودند یا اتیلن

15. Ethereal is an open source network sniffer and protocol analyzer based on libpcap library.
[ترجمه ترگمان]ethereal یک ردیاب شبکه منبع باز و تحلیل گر پروتکل مبتنی بر کتابخانه libpcap است
[ترجمه گوگل]Ethereal یک Sniffer منبع باز و پروتکل آنالایزر بر اساس کتابخانه libpcap است

an ethereal messenger

پیک فرا زمانی


ethereal music

موسیقی ملکوتی


پیشنهاد کاربران

متعالی

آسمانی - ملکوتی - بهشتی

adjective
[more ethereal; most ethereal]
formal
🔴1 a : in heaven
🔵ethereal heights
🔴b : resembling heaven : seeming to belong to another world
🔵The windows give the church an ethereal glow.
🔵ethereal music

🔴2 : very delicate
🔵an ethereal ballet dancer
🔵ethereal elegance
🔵His writing is filled with ethereal [=airy] abstractions

اِ ثی ری یُل


کلمات دیگر: