1. Chen Liang is a famous ideologist and litterateur in South Song Dynasty.
[ترجمه ترگمان]چن Liang مشهور به ideologist و litterateur در دودمان سونگ جنوبی است
[ترجمه گوگل]چن لیانگ یک ایدئولوگ معروف و لایتارتا در سلسله آهنگ جنوبی است
2. He was an upright officer and a litterateur with four works of over seventy kinds.
[ترجمه ترگمان]او یک افسر راست و یک litterateur با چهار کار بیش از هفتاد نوع بود
[ترجمه گوگل]او یک افسر راست و یک بستر با چهار کار بیش از هفتاد نوع بود
3. Chu Tunan is a famous litterateur, educator and social activist.
[ترجمه ترگمان]چو Tunan یک متخصص مشهور، مربی و فعال اجتماعی است
[ترجمه گوگل]چو تونان یک معشوقه، مربی و فعال اجتماعی است
4. Ruan Ji was an important litterateur in the and Jin Dynasties in Chinese history.
[ترجمه ترگمان]جی جی نقش مهمی در دودمان جین و جین در تاریخ چین داشته است
[ترجمه گوگل]روان جی یکی از بستگان مهم در سلسله جین و در تاریخ چینی بود
5. The words by Yang Xiong, the great litterateur and astronomer in the Han Dynasty, and the records on the book of Shiji and Jiu Tangshu can prove that it was Luoxia Hong who created armillary sphere.
[ترجمه ترگمان]این واژه توسط یانگ Xiong، litterateur بزرگ و ستاره شناس در سلسله هان، و رکوردهای مربوط به کتاب of و جیو Tangshu می تواند ثابت کند که آن Luoxia هنگ کنگ است که کره را خلق کرده است
[ترجمه گوگل]کلمات یانگ Xiong، بزرگساالن و ستاره شناسان در سلسله هان، و سوابق کتاب شیدایی و جیو تانگشو می تواند ثابت کند که آن Luoxia هنگ است که زمینه کیهانی را ایجاد کرد
6. SuZhe, also named ZiYou, is the famous litterateur, ideologist, politician and expert of Confucius classics.
[ترجمه ترگمان]SuZhe همچنین ZiYou نام دارد که مشهور به litterateur، سیاست مدار، سیاست مدار و متخصص ادبیات کلاسیک کنفسیوس است
[ترجمه گوگل]SuZhe، همچنین به نام ZiYou، معروف است، ایدئولوگ، سیاستمدار و متخصص کلاسیک کنفوسیوس
7. He indicated that Tagore is a well known and influential Indian litterateur in China.
[ترجمه ترگمان]او خاطر نشان کرد که Tagore یک هندی مشهور هندی شناخته شده در چین است
[ترجمه گوگل]او اشاره کرد که تاگور در چین یک بوته شناخته شده و تاثیرگذار در هند است
8. Beauvoir is well-known all over the world as a famous existentialist philosopher, ideologist, litterateur,[Sentence dictionary] social activist and a spiritual leader of feminism.
[ترجمه ترگمان]Beauvoir در سراسر جهان به عنوان یک فیلسوف مشهور اگزیستانسیالیسم، ideologist، litterateur، [ فرهنگ لغت نامه ] و یک رهبر معنوی فمینیسم شناخته می شود
[ترجمه گوگل]بیووور در سراسر جهان به عنوان یک فیلسوف معاصر اگزیستانسیالیست، ایدئولوژیست، لایتارتا، [دایره فرهنگ لغت] فعال اجتماعی و رهبر روحانی فمینیسم شناخته شده است
9. In the history of China, Qu Qiubai is both a litterateur and a revolutionist.
[ترجمه ترگمان]در تاریخ چین، Qu هم یک انقلابی و یک انقلابی است
[ترجمه گوگل]در طول تاریخ چین، Qu Qiubai هر دو یک لیترتاژ و انقلابی است
10. Albert Camus ( 1913~1960 ) is a famous French philosopher and litterateur.
[ترجمه ترگمان]البرت کامو (زاده ۱۹۱۳ - ۱۹۶۰)فیلسوف مشهور فرانسوی است
[ترجمه گوگل]آلبر کامو (1913-1960) فیلسوف مشهور فرانسوی است
11. Shi Zhenguan is a hierarch as well as an artist of Buddhism and a litterateur living in the transitional period from Chen Dynasty to Sui Dynasty.
[ترجمه ترگمان]شی Zhenguan یکی از هنرمندان مکتب بودا و an است که در دوره انتقالی از دودمان چن تا سوی دودمان تانگ زندگی می کند
[ترجمه گوگل]شیعه Zhenguan یک سلسله مراتب و همچنین هنرمند بودیسم و یک بستر زندگی در دوره انتقالی از سلسله چن به سلسله سوئی است