کلمه جو
صفحه اصلی

mesentery


معنی : حاویه
معانی دیگر : (زیست شناسی) میان روده، روده بند، ماساریقا

انگلیسی به فارسی

(زیست‌شناسی) میان روده، روده بند


انگلیسی به انگلیسی

• membrane that attaches the intestines and their appendages to the back wall of the abdominal cavity (anatomy)

مترادف و متضاد

حاویه (اسم)
mesentery

جملات نمونه

1. The donor's superior mesentery artery and coeliac artery were respectively anastomosed to donor's interior and exterior artery leading to common iliac artery was anastomosed to the recipient's aorta.
[ترجمه ترگمان]سرخرگ mesentery و شریان coeliac به ترتیب به سرخرگ داخلی و خارجی اهدا شد که منجر به رگ آئورت عمومی شد
[ترجمه گوگل]شریان مزانتریک و سونوگرافی سلیاک به ترتیب آنستومایزاسیون شدید به داخل ناحیه داخلی و خارج عروق اهدا کننده منجر به شایع یولاک قلب شد و به آئورت رسیدگی دهنده آنستومز شد

2. So controlling nephrohypertrophy, modifying GBM widening and inhibiting mesentery proliferation are the main mechanism of action.
[ترجمه ترگمان]بنابراین کنترل nephrohypertrophy، اصلاح gbm و مهار تکثیر mesentery، مکانیزم اصلی عمل هستند
[ترجمه گوگل]بنابراین کنترل نفروپیپرتروفی، تغییر در گسترش GBM و مهار انتشار مزانستیک، مکانیسم اصلی عمل است

3. Did cheeper get mesentery lymph node how cure?
[ترجمه ترگمان]سرطان غدد لنفاوی رو از کجا پیدا کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا شبیه سازی گره لنفاوی مزانتر را چگونه درمان می کند؟

4. Objective To study the meaning of change of mesentery as to the change of heart load.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه معنای تغییر of به عنوان تغییر بار قلب
[ترجمه گوگل]هدف: به منظور بررسی معنی تغییر خستگی به منظور تغییر بار قلب

5. Methods: 32 olefin slices of precancerosis mesentery treated by pregnancy hormone before an after, were detected the ER. PR of endometrium with the monoclonal antibody immunity histochemistry method.
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۳۲ برش olefin of mesentery که با هورمون pregnancy قبل از بعد از زایمان درمان شد، تشخیص داده شد بخش PR of با روش ضد آنتی بادی مونوکلونال histochemistry
[ترجمه گوگل]روش ها: 32 قطعه الفین مزانشیمی پیش تخمدان تحت درمان با هورمون بارداری قبل از بعد، ER تشخیص داده شد PR از آندومتر با روش ایمونیشی آنتی بادی منوکلونال است

6. The numbers and sizes of mesentery lymph nodes of both groups and compared.
[ترجمه ترگمان]تعداد و اندازه های of لنفاوی در هر دو گروه مقایسه می شود و مقایسه می شود
[ترجمه گوگل]تعداد و اندازه گره های لنفاوی خستگی هر دو گروه و مقایسه آنها

7. Tuberculosis commonly involved the lymph nodes in the mesentery(7 7%), portacaval space(6 2%), hepatoduodenal ligament(5 9%), hepatogastric ligament (4 4%) and upper para-aortic region (4 4%).
[ترجمه ترگمان]سل که عموما در the (۷ %)، portacaval space (۶ %)، رباط hepatoduodenal (۴ درصد)، رباط hepatogastric (۴ درصد)و ناحیه پارا - پارا (۴ درصد)دخیل بوده است
[ترجمه گوگل]سل ریوی معمولا گره های لنفاوی را در بخش خلط (7 7٪)، فضای پرتاکال (6 2٪)، رباط هایپاتوودینال (9/5٪)، رباط هپاتو گاستریک (4/4٪) و منطقه پاراآرتیست بالا (4/4٪) را شامل می شود

8. In the present study, rabbit mesentery was fixed in three different fixatives and stained with thionine and thionine-toluidine blue respectively in order to find a good method to display mast cells.
[ترجمه ترگمان]در مطالعه حاضر، mesentery خرگوش به ترتیب در سه fixatives مختلف و رنگ آمیزی شده با thionine و thionine - تولوئیدین برای یافتن روشی خوب برای نمایش سلول های دکل، ثابت و رنگ آمیزی شده است
[ترجمه گوگل]در مطالعه حاضر، مزارع خرگوش به ترتیب در سه نوع مختلف ثابت و رنگ آمیزی شده با تیونین و تیونین-تولویدین آبی به منظور یافتن روش خوبی برای نمایش مشت سلول ها بود

9. Paraduodenal hernias are thought to occur because of anomalies in fixation of the mesentery of the ascending or descending colon.
[ترجمه ترگمان]Paraduodenal hernias به دلیل بی قاعدگی ها در تثبیت the از colon صعودی یا پایین در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد فتق های پارادوودنال ناشی از ناهنجاری هایی در ضایعه خلط کولون صعودی یا نزولی باشد

10. Conclusion Danshen injection was effective in improving microcirculation disturbance of rat mesentery induced by adrenaline.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری تزریق Danshen در بهبود آشفتگی microcirculation موش mesentery ناشی از آدرنالین موثر بود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تزریق Danshen در بهبود اختلال میکروارگانیسم موش صحرایی موش صحرایی ناشی از آدرنالین موثر بوده است

11. Objective To explore the clinicopathologic features of spontaneous isolated fibromatosis of mesentery (SIFM) .
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی ویژگی های clinicopathologic of خودبه خودی (SIFM)
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی های کلینیکوپاتولوژیک فیبروماتوز انسداد منشاء شکمی (SIFM)

12. Objective:To introduce the significance of the body temperature keeping pad in intravital microscopy on rat mesentery.
[ترجمه ترگمان]هدف: معرفی مفهوم دمای بدن که در میکروسکوپ intravital روی mesentery موش نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]هدف: معرفی اهمیت پد نگهداری دمای بدن در میکروسکوپ داخل وریدی در موش صحرایی موش صحرایی

13. Objective To measure the real time velocity of lymphatic flow in rat mesentery in vivo.
[ترجمه ترگمان]هدف اندازه گیری سرعت زمان حقیقی جریان lymphatic در موش rat در in vivo
[ترجمه گوگل]هدف: اندازه گیری سرعت زمان واقعی جریان لنفاوی در موش صحرایی درون بدن


کلمات دیگر: