کلمه جو
صفحه اصلی

sisyphus


(اسطوره ی یونان - شاه آزمندی که محکوم بود تا ابد سنگی را به بالای تپه بلغزاند و وقتی به قله می رسید سنگ دوباره به پایین می غلتید) سیسیفوس، افسانه یونان سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود

انگلیسی به فارسی

(افسانه یونان) سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود


سیسیفوس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: Sisyphean (adj.)
• : تعریف: in Greek mythology, a king of Corinth who chained Death when he came for him, and was doomed forever in Hades to roll a heavy stone uphill, only to have it roll down again.

• king of corinth who was condemned for eternity to roll a stone uphill only for it to roll back downhill as he neared the top (greek mythology)

جملات نمونه

1. But Sisyphus teaches the higher fidelity that negates the gods and raises rocks.
[ترجمه ترگمان]اما Sisyphus وفاداری بالاتری را آموزش می دهد که خدایان را نفی می کند و صخره ها را بالا می برد
[ترجمه گوگل]اما سیسیفوس وفاداری بالایی را می آموزد که خدایان را نفی می کند و صخره ها را بالا می برد

2. SISYPHUS was lucky. He could have wound up on the Basel committee.
[ترجمه ترگمان]SISYPHUS خوش شانس بود می توانست به عضویت کمیته بازل به راه بیفتد
[ترجمه گوگل]SISYPHUS خوش شانس بود او می توانست در کمیته بازل شرکت کند

3. You have already grasped that Sisyphus is the absurd hero.
[ترجمه ترگمان]تو قبلا به این نتیجه رسیده بودی که تمدید Sisyphus یه قهرمان مسخره است
[ترجمه گوگل]شما قبلا متوجه شده اید که سیسیفوس قهرمان پوچ است

4. Homer tells us also that Sisyphus had put Death in chains.
[ترجمه ترگمان]هومر به ما میگه که بتونیم Sisyphus \"رو با زنجیر بکشیم\"
[ترجمه گوگل]هومر به ما می گوید که سیسیفوس مرگ را در زنجیر گذاشته است

5. At any rate, Sisyphus was given an exemplary punishment.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، Sisyphus یک مجازات نمونه داده شد
[ترجمه گوگل]به هر حال، سیزیف به مجازات نمونه ای داده شد

6. If one believes Homer, Sisyphus was wisest and most prudent of mortals.
[ترجمه ترگمان]اگر کسی عقیده داشته باشد که هومر، wisest و عاقل تر از همه انسان ها است
[ترجمه گوگل]اگر هومر معتقد باشد، سیسیفوس عاقلانه ترین و محتاط ترین فانی است

7. Some days I feel like Sisyphus. Remember him?
[ترجمه ترگمان] بعضی روزا احساس Sisyphus رو دارم اونو یادته؟
[ترجمه گوگل]چند روز احساس سیزیف را دوست دارم او را به یاد بیاورید

8. Trying to get your Good Work done can feel like Sisyphus rolling his rock up the mountain, a never-ending task.
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم کار خوب شما را انجام بدهم، احساس کنم بتوانیم rock را از کوه بالا ببریم، و این کار هرگز به پایان نرسیده است
[ترجمه گوگل]تلاش برای انجام کارهای خوب شما می تواند احساس کند که سیسیفوس سنگ ریزه خود را به سوی کوه، یک کار بی پایان، احساس می کند

9. The mass beside the atom; the strip of ruined wall and the broken bowl,--threatening fraternization of every sort of rubbish. Sisyphus had thrown his rock there and Job his potsherd.
[ترجمه ترگمان]توده کنار اتم، تکه دیوار خراب و کاسه شکسته و کاسه شکسته و هر نوع خرت و پرت را از هم جدا می کند دیوی rock را آنجا انداخته بود و ایوب تیله شکسته اش را به کار انداخته بود
[ترجمه گوگل]توده در کنار اتم؛ نوار از دیوار ویران شده و کاسه شکسته - تهدید اخروی هر گونه زباله سیسیفوس سنگ خود را پرتاب کرده بود و شغل او را به دست آورده بود


کلمات دیگر: