(نادر - زن) رییس پستخانه
postmistress
(نادر - زن) رییس پستخانه
انگلیسی به فارسی
رئیسه پست خانه
انگلیسی به انگلیسی
• female manager of a post office
a postmistress is a woman in charge of a post office; an old-fashioned word.
a postmistress is a woman in charge of a post office; an old-fashioned word.
جملات نمونه
1. Belle is the postmistress for the town, and it seems her work is never done.
[ترجمه ترگمان]بل متصدی شهر است و به نظر می رسد که کار او هرگز انجام نمی شود
[ترجمه گوگل]Belle postmistress برای شهر است، و به نظر می رسد کار او هرگز انجام می شود
[ترجمه گوگل]Belle postmistress برای شهر است، و به نظر می رسد کار او هرگز انجام می شود
2. She was postmistress of Oxford at the end of her life.
[ترجمه ترگمان]او در آخر زندگی پست آکسفورد بود
[ترجمه گوگل]او پس از مدرسه آکسفورد در پایان زندگی اش بود
[ترجمه گوگل]او پس از مدرسه آکسفورد در پایان زندگی اش بود
3. Bowing out: Myrtle Milner is retiring as postmistress in the village of Wharram-le-Street, near Malton.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر در روستای of - le در نزدیکی Malton در حال بازنشستگی است
[ترجمه گوگل]گریختن Myrtle میلنر به عنوان پست مدرس در روستای وارامل-خیابان، در نزدیکی مالتون، بازنشسته می شود
[ترجمه گوگل]گریختن Myrtle میلنر به عنوان پست مدرس در روستای وارامل-خیابان، در نزدیکی مالتون، بازنشسته می شود
4. Raybrock, Mrs, postmistress of Steepways.
[ترجمه ترگمان]خانم متصدی پست، خانم متصدی پست
[ترجمه گوگل]Raybrock، خانم، پست مدرس از Steepways
[ترجمه گوگل]Raybrock، خانم، پست مدرس از Steepways
5. Down by the depot, the postmistress, a gaunt woman who wears a rawhide jacket and denims and cowboy boots, presides over a falling apart post office.
[ترجمه ترگمان]در کنار ایستگاه، متصدی پست، زنی لاغر و لاغر، که کت و شلوار rawhide و چکمه های کابویی پوشیده و بر فراز یک اداره پست ریاست می کند
[ترجمه گوگل]پایین انبار، پست مدرس، یک خانم خجالتی که لباس ژاکت خزنده و ژاکت و چکمه های گاوچران را می پوشد، اداره پست را از بین می برد
[ترجمه گوگل]پایین انبار، پست مدرس، یک خانم خجالتی که لباس ژاکت خزنده و ژاکت و چکمه های گاوچران را می پوشد، اداره پست را از بین می برد
6. The postmistress handed him back through the grill his card with a letter.
[ترجمه ترگمان]متصدی پست کارت اعتباریش را با یک نامه به او داد
[ترجمه گوگل]پس از مدتی او را از طریق کارت قرمز با نامه فرستاد
[ترجمه گوگل]پس از مدتی او را از طریق کارت قرمز با نامه فرستاد
7. She has lived in Ancaster since 193 and retired as the village's postmistress at age 7 after 35 years on the job, according to the newspaper.
[ترجمه ترگمان]براساس گزارش این روزنامه، او از سال ۱۹۳ میلادی در Ancaster زندگی کرده است و پس از ۳۵ سال کار به عنوان متصدی پست این روستا در سن ۷ سالگی بازنشسته شده است
[ترجمه گوگل]به گفته روزنامه، او در سال 193 در انکاستر زندگی کرده است و پس از 35 سال در محل کار پس از 35 سال در محل کارش به عنوان مشاور روستایی بازنشسته شده است
[ترجمه گوگل]به گفته روزنامه، او در سال 193 در انکاستر زندگی کرده است و پس از 35 سال در محل کار پس از 35 سال در محل کارش به عنوان مشاور روستایی بازنشسته شده است
کلمات دیگر: