کلمه جو
صفحه اصلی

moonlit


روشن از نور ماه، مهتابی

انگلیسی به فارسی

مهتابی،روشن


ماه روشن


انگلیسی به انگلیسی

• lit by the light of the moon
something that is moonlit is lit by moonlight.

جملات نمونه

1. the moonlit surface of the silvery lake
سطح مهتاب پوشیده ی دریاچه ی سیمین

2. It was a cold moonlit night.
[ترجمه ترگمان]شب مهتابی سردی بود
[ترجمه گوگل]این یک شب سرد ماه مه بود

3. The allure of the moonlit swimming pool proved too much for him.
[ترجمه ترگمان]جذابیت استخر شنا با نور مهتاب بیش از حد به او ثابت شده بود
[ترجمه گوگل]جذابیت استخر شنا ماهواره ای برای او بسیار زیاد بود

4. The stage lighting gives the effect of a moonlit scene.
[ترجمه ترگمان]روشنایی صحنه، تاثیر یک صحنه روشن از نور را می دهد
[ترجمه گوگل]نورپردازی صحنه باعث تأثیر یک صحنه ماه می شود

5. Finally, the big bomber roared into the moonlit midsummer sky.
[ترجمه ترگمان]در آخر، بمب گذار بزرگ در آسمان نیمه تابستان نعره زد
[ترجمه گوگل]در نهایت، بمب افکن بزرگ به آسمان ماه تابستان خیره شد

6. There, some twenty paces away across the moonlit clearing, was a crouched figure pointing a shotgun straight at them.
[ترجمه ترگمان]در آنجا، حدود بیست قدم دورتر، روی زمین زیر نور مهتاب، هیکل قوز دار بود که به آن ها خیره شده بود
[ترجمه گوگل]در آنجا، حدود بیست پایی دور از دراز کشیدن ماهواره، یک چهره کشیده بود که یک تفنگ درست را در آنها نشان می داد

7. One moonlit night they enjoyed a barbecue in a bay on the coast of Ithaca.
[ترجمه ترگمان]یک شب مهتابی، آن ها از جشن کباب در خلیج of لذت می بردند
[ترجمه گوگل]یک شب مهتابی، آنها از یک کباب در خلیج در ساحل ایتکا لذت می بردند

8. With Richard, I wanted moonlit dinners, and what did I get?
[ترجمه ترگمان]با \"ریچارد\"، من یه شام درست و حسابی می خواستم و چی گرفتم؟
[ترجمه گوگل]با ریچارد، می خواستم از شام مهتابی بخواهم، و چه چیزی را دریافت کردم؟

9. But one moonlit night, when the aging Oriental Fedallah is in the lookout, a silvery jet is seen far ahead.
[ترجمه ترگمان]اما یک شب مهتابی که فتح الله سن رشد کرده به نظر می رسد، یک جت نقره فام جلو دیده می شود
[ترجمه گوگل]اما یک شب مهتابی، زمانی که فالولا شرق شرقی در حال نگاه کردن است، یک جت سیلوربایتی بسیار پیش رو دیده می شود

10. She peered out into the moonlit garden and felt a wave of desperation sweep over her.
[ترجمه ترگمان]با دقت به باغ زیر نور نگاه کرد و موجی از ناامیدی وجودش را فرا گرفت
[ترجمه گوگل]او به باغچهی ماه مهتابی نگاه کرد و موجی از ناامیدی را از او گرفت

11. It was a bright moonlit night and frost glistened on the rooftops.
[ترجمه ترگمان]شب مهتابی درخشان و یخ بندان بود بر فراز بام ها
[ترجمه گوگل]این یک شب روشن ماه مه بود و یخ زدگی بر روی پشت بام ها بود

12. You experienced a moonlit night with an intensity never experienced before?
[ترجمه ترگمان]تو یک شب مهتابی با احساسی که هرگز قبلا تجربه نکرده بودی، تجربه کردی؟
[ترجمه گوگل]شما یک شب ماه مهتابی با شدت هرگز قبل از تجربه تجربه نکرده اید؟

13. On a moonlit evening, they break the pen door and follow the wild boar's spoor run to the vast forest.
[ترجمه ترگمان]در یک شب مهتابی، در خودکار را شکستند و به دنبال شکار گراز وحشی به سوی جنگل پهناور رفتند
[ترجمه گوگل]در یک شب ماه بعد از ظهر، درب قلم را می شکند و به سوی جنگل های وسیع سوار می شود

14. They came out into a moonlit night heavy with flower scent.
[ترجمه ترگمان]ان ها به یک شب مهتابی با عطر گل بیرون امدند
[ترجمه گوگل]آنها به یک شب مهتابی با عطر و بوی گل رفتند

the moonlit surface of the silvery lake

سطح مهتاب پوشیده‌ی دریاچه‌ی سیمین



کلمات دیگر: