مزاحم، موجب تصدیع خاطر، مزاحمت
troubler
مزاحم، موجب تصدیع خاطر، مزاحمت
انگلیسی به فارسی
مزاحم، موجب تصدیع خاطر، مزاحمت
مشکل
انگلیسی به انگلیسی
• one who causes trouble, one one who disturbs, one who causes discomfort
جملات نمونه
1. A trouble shared is a trouble halved.
[ترجمه ترگمان]یک مشکل مشترک، مشکل نصف شده است
[ترجمه گوگل]مشکل به اشتراک گذاشته شده یک مشکل نصف شده است
[ترجمه گوگل]مشکل به اشتراک گذاشته شده یک مشکل نصف شده است
2. Company in distress makes trouble [the sorrow] less.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که تو دردسر افتاده دردسر درست میکنه
[ترجمه گوگل]شرکت در ناراحتی باعث ناراحتی [غم و اندوه] می شود
[ترجمه گوگل]شرکت در ناراحتی باعث ناراحتی [غم و اندوه] می شود
3. Sorrow and trouble either soften the heart or harden it.
[ترجمه ترگمان]اندوه و زحمت قلب را نرم می کنند یا آن را نرم می کنند
[ترجمه گوگل]غم و اندوه و ناراحتی یا دلتنگ شدن یا سخت شدن آن
[ترجمه گوگل]غم و اندوه و ناراحتی یا دلتنگ شدن یا سخت شدن آن
4. Never trouble trouble till trouble troubles you.
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت زحمت نکش تا مشکلات تو را به دردسر بیندازد
[ترجمه گوگل]هرگز مشکلات را به سختی درمورد مشکلات تان تحمل نکنید
[ترجمه گوگل]هرگز مشکلات را به سختی درمورد مشکلات تان تحمل نکنید
5. Have no doubts because of trouble nor be thou discomtited; for the water of life's fountain springeth from a gloom bed.
[ترجمه ترگمان]هیچ شکی نیست، به خاطر دردسر و هم بودن تو، چون آب چشمه زندگی در بس تر تاریکی است
[ترجمه گوگل]بدون تردید به علت مشکل، و نه بی رحم؛ برای آب چشمه زندگی از یک تخت گرسنه بهار می رود
[ترجمه گوگل]بدون تردید به علت مشکل، و نه بی رحم؛ برای آب چشمه زندگی از یک تخت گرسنه بهار می رود
6. Early mistakes are the seeds of future trouble.
[ترجمه ترگمان]اشتباه ات زودرس بذر مشکلات آینده هستند
[ترجمه گوگل]اشتباهات زودرس بذر مشکلات آینده است
[ترجمه گوگل]اشتباهات زودرس بذر مشکلات آینده است
7. Never (or Don't) trouble trouble till trouble troulbes you.
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت زحمت نکش تا دردسر درست کنی
[ترجمه گوگل]هرگز (یا نه) مشکلی را به وجود میآورید تا مشکل شما حل شود
[ترجمه گوگل]هرگز (یا نه) مشکلی را به وجود میآورید تا مشکل شما حل شود
8. It is good to have friends in trouble.
[ترجمه ترگمان] خوبه که دوستات توی دردسر افتاده باشن
[ترجمه گوگل]خوب است که دوستان در مشکل
[ترجمه گوگل]خوب است که دوستان در مشکل
9. When something sensational happens to us, sharing the happiness of the occasion with friends intensifies our joy. Conversely, in times of trouble and tension, when our spirits are low, unburdening our worries and fears to compassionate friends alleviates the stress.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که چیزی هیجان انگیز برای ما اتفاق می افتد، به اشتراک گذاری شادی موقعیت با دوستان، شادی ما را تشدید می کند در مقابل، در زمان دردسر و تنش، وقتی روحیه ما کم است، نگرانی و نگرانی ما را به کاهش استرس و استرس تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که چیزی حساس به ما اتفاق می افتد، به اشتراک گذاری شادی از مناسبت با دوستان، لذت ما را افزایش می دهد برعکس، در زمان مشکلات و تنش، وقتی ارواح ما کم است، نگرانی و ترس از نگرانی ما نسبت به دوستان مهربان، استرس را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]هنگامی که چیزی حساس به ما اتفاق می افتد، به اشتراک گذاری شادی از مناسبت با دوستان، لذت ما را افزایش می دهد برعکس، در زمان مشکلات و تنش، وقتی ارواح ما کم است، نگرانی و ترس از نگرانی ما نسبت به دوستان مهربان، استرس را کاهش می دهد
10. There is more trouble in having nothing to do than in having much to do.
[ترجمه ترگمان]دردسر بیشتر از این است که کاری برای انجام دادن نداشته باشد
[ترجمه گوگل]مشکلی در انجام کارهای بیشتری وجود دارد
[ترجمه گوگل]مشکلی در انجام کارهای بیشتری وجود دارد
11. Don't trouble trouble until trouble troubles you.
[ترجمه ترگمان]زحمت نکش تا به دردسر بیفتی
[ترجمه گوگل]مشکلی نداشته باشید تا مشکل شما حل شود
[ترجمه گوگل]مشکلی نداشته باشید تا مشکل شما حل شود
12. Trouble is only opportunity in work clothes.
[ترجمه ترگمان]مشکل تنها فرصت در لباس کار است
[ترجمه گوگل]مشکل تنها فرصت در لباس کار است
[ترجمه گوگل]مشکل تنها فرصت در لباس کار است
13. A certain amount of care or pain or trouble is necessary for every man at all times. A ship without a ballast is unstable and will not go straight.
[ترجمه ترگمان]مقدار معینی مراقبت یا درد یا ناراحتی برای هر انسانی در تمام مواقع ضروری است یک کشتی بدون یک بالاست ناپایدار است و مستقیم نمی رود
[ترجمه گوگل]مقدار مشخصی از مراقبت، درد یا مشکل برای هر انسان در همه زمان ها ضروری است یک کشتی بدون بالستیک ناپایدار است و به سمت راست حرکت نمی کند
[ترجمه گوگل]مقدار مشخصی از مراقبت، درد یا مشکل برای هر انسان در همه زمان ها ضروری است یک کشتی بدون بالستیک ناپایدار است و به سمت راست حرکت نمی کند
14. Telling your troubles is swelling your troubles.
[ترجمه ترگمان]گفتن مشکلاتت داره به مشکلاتت غلبه می کنه
[ترجمه گوگل]مشکالت خود را با مشکلاتی روبرو می کند
[ترجمه گوگل]مشکالت خود را با مشکلاتی روبرو می کند
15. Light troubles speak; great troubles keep silent.
[ترجمه ترگمان]مشکلات روشن با هم حرف می زنند؛ مشکلات بزرگ خاموش می شوند
[ترجمه گوگل]مشکلات نور صحبت می کنند مشکلات بزرگ سکوت می کنند
[ترجمه گوگل]مشکلات نور صحبت می کنند مشکلات بزرگ سکوت می کنند
کلمات دیگر: