(زیست شناسی) تک مونه (مثلا جنسی که فقط یک گونه یا species داشته باشد)، بیهمتا
monotypic
(زیست شناسی) تک مونه (مثلا جنسی که فقط یک گونه یا species داشته باشد)، بیهمتا
انگلیسی به فارسی
(زیستشناسی) تک مونه (برای مثال جنسی که فقط یک گونه یا species داشته باشد)
تک مونه مانند، بیهمتا
یکنواخت
انگلیسی به انگلیسی
• having only one type or representative; of or pertaining to a monotype
جملات نمونه
1. Its floristic characteristics included more monotypic genera, obvious advantage phenomenon, less particular plants and complex and diversified geographical composition of plant flora.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های floristic شامل جنس های monotypic، پدیده مزیت آشکاری، گیاهان خاص کم تر و ترکیب جغرافیایی پیچیده و متنوع گیاهان گیاهی است
[ترجمه گوگل]خصوصیات فلوریستی آن شامل گونه های یکنواخت بیشتر، پدیده مزیت واضح، گیاهان کمتر و ترکیب جغرافیایی پیچیده و متنوع گیاهان فلور است
[ترجمه گوگل]خصوصیات فلوریستی آن شامل گونه های یکنواخت بیشتر، پدیده مزیت واضح، گیاهان کمتر و ترکیب جغرافیایی پیچیده و متنوع گیاهان فلور است
2. The dominant families, genera and species are prominent. Monotypic and oligotypic species are also abundant.
[ترجمه ترگمان]خانواده های غالب، گونه ها و گونه ها برجسته هستند گونه های monotypic و oligotypic نیز فراوان هستند
[ترجمه گوگل]خانواده های غالب، گونه ها و گونه ها برجسته هستند گونه های انحصاری و الگوتایپیک نیز فراوان هستند
[ترجمه گوگل]خانواده های غالب، گونه ها و گونه ها برجسته هستند گونه های انحصاری و الگوتایپیک نیز فراوان هستند
3. Lychnothamnus (Characeae) is a monotypic genus with Euro-Australasian distribution. The species is considered in decline.
[ترجمه ترگمان]Lychnothamnus (Characeae)یک سرده monotypic با توزیع Euro - Australasian است گونه ها رو به کاهش در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]Lychnothamnus (Characeae) یک جنس مونوتایپیک با توزیع یورو-استرالیا است این گونه در حال کاهش است
[ترجمه گوگل]Lychnothamnus (Characeae) یک جنس مونوتایپیک با توزیع یورو-استرالیا است این گونه در حال کاهش است
4. Taxonomical status of the monotypic genus is distinct, and the distribution is specific too.
[ترجمه ترگمان]وضعیت taxonomical از جنس monotypic متمایز است و توزیع نیز مشخص است
[ترجمه گوگل]وضعیت تنسنجی جنس مونوتایپیک متمایز است و توزیع نیز خاص است
[ترجمه گوگل]وضعیت تنسنجی جنس مونوتایپیک متمایز است و توزیع نیز خاص است
5. Tetrathyrium is a monotypic genus endemic to China and is thus of great scientific importance. This species was first discovered in Hong Kong Island between 1857 and 185
[ترجمه ترگمان]Tetrathyrium یک سرده monotypic نسبت به چین است و بنابراین از اهمیت علمی بالایی برخوردار است این گونه ها برای اولین بار در جزیره هنگ کنگ بین سال های ۱۸۵۷ و ۱۸۵ کشف شد
[ترجمه گوگل]Tetrathyrium یک جنس مونوتایپیک بومی در چین است و از این رو اهمیت علمی زیادی دارد این گونه ابتدا در جزیره هنگ کنگ بین 1857 و 185 کشف شد
[ترجمه گوگل]Tetrathyrium یک جنس مونوتایپیک بومی در چین است و از این رو اهمیت علمی زیادی دارد این گونه ابتدا در جزیره هنگ کنگ بین 1857 و 185 کشف شد
6. Monotypic genera are those which contain only one species.
[ترجمه ترگمان]monotypic سرده دسته ای هستند که تنها دارای یک گونه هستند
[ترجمه گوگل]جنسهای مونوتایپیک آنهایی هستند که تنها یک گونه دارند
[ترجمه گوگل]جنسهای مونوتایپیک آنهایی هستند که تنها یک گونه دارند
7. There are 562 genera accounting for 9 23% in total genera, which are the oligotypic and monotypic ones with less than 5 species.
[ترجمه ترگمان]۱۸ سرده در کل genera دارند که the و monotypic هستند که کم تر از ۵ گونه هستند
[ترجمه گوگل]562 جنس در کل جنس ها وجود دارد که به طور کلی 9-23 درصد است که دارای تعداد کمتر از 5 گونه هستند که دارای الگوتایپیک و یکنواخت هستند
[ترجمه گوگل]562 جنس در کل جنس ها وجود دارد که به طور کلی 9-23 درصد است که دارای تعداد کمتر از 5 گونه هستند که دارای الگوتایپیک و یکنواخت هستند
8. Therefore, the study of the genetic relationship and the mycogeography of the monotypic genus have important theoretical values.
[ترجمه ترگمان]بنابراین مطالعه رابطه ژنتیکی و mycogeography جنس monotypic دارای ارزش های نظری مهمی هستند
[ترجمه گوگل]بنابراین مطالعه رابطه ژنتیکی و میکوگرافی جنس مونوتیپی ارزش های نظری مهمی دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین مطالعه رابطه ژنتیکی و میکوگرافی جنس مونوتیپی ارزش های نظری مهمی دارد
9. So it seems reasonable to separate Pseudolarix from Laricoideae and to establish a new monotypic subfamily Pseudolaricoideae Li.
[ترجمه ترگمان]بنابراین به نظر منطقی می رسد که Pseudolarix را از Laricoideae جدا کنیم و یک monotypic جدید به نام Pseudolaricoideae لی ایجاد کنیم
[ترجمه گوگل]بنابراین منطقی است که Pseudolarix را از Laricoideae جدا کنیم و Pseudolaricoideae Li یک زیرمجموعه ی جدید را ایجاد کنیم
[ترجمه گوگل]بنابراین منطقی است که Pseudolarix را از Laricoideae جدا کنیم و Pseudolaricoideae Li یک زیرمجموعه ی جدید را ایجاد کنیم
10. Objective To investigate the clinicopathologic features and differential diagnosis of hepatic monotypic epithelioid angiomyolipoma ( MEA ) .
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی ویژگی های clinicopathologic و تشخیص افتراقی of کبدی (MEA)
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی های کلینیکو پاتولوژیک و تشخیص افتراقی آنژیومیولیپوم اپی تلیوئید کبدی (MEA)
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی های کلینیکو پاتولوژیک و تشخیص افتراقی آنژیومیولیپوم اپی تلیوئید کبدی (MEA)
کلمات دیگر: