مونتسکیو (حقوق دان و فیلسوف فرانسوی)
montesquieu
مونتسکیو (حقوق دان و فیلسوف فرانسوی)
انگلیسی به فارسی
مونتسکیو (حقوقدان و فیلسوف فرانسوی)
انگلیسی به انگلیسی
• family name; charles louis de secondat (1689-1755), french political philosopher and writer whose title was baron de la brede et de montesquieu
جملات نمونه
1. Even happiness gets tire time in a Montesquieu.
[ترجمه ترگمان]حتی شادی در مونتسکیو باعث می شود که خسته شود
[ترجمه گوگل]حتی شادی می تواند زمان را در Montesquieu تایر کند
[ترجمه گوگل]حتی شادی می تواند زمان را در Montesquieu تایر کند
2. Montesquieu was a famous enlightenment thinker of France in the 18 th century.
[ترجمه ترگمان]مونتسکیو یک متفکر مشهور روشنفکری از فرانسه در قرن ۱۸ بود
[ترجمه گوگل]مونتسکیو متفکر متفکر متفکر فرانسه در قرن 18 بود
[ترجمه گوگل]مونتسکیو متفکر متفکر متفکر فرانسه در قرن 18 بود
3. Montesquieu s thoughts on penal code is most related with his theory on form of government.
[ترجمه ترگمان]اندیشه های مونتسکیو درباره قانون کیفری با تئوری خود در مورد شکل حکومت ارتباط دارد
[ترجمه گوگل]افکار مونتسکیو در مورد قانون مجازات بیشتر مربوط به نظریه وی در مورد شکل حکومت است
[ترجمه گوگل]افکار مونتسکیو در مورد قانون مجازات بیشتر مربوط به نظریه وی در مورد شکل حکومت است
4. Locke and Montesquieu are respectively the initiator and the culminant figure of the decentralization theory in the West.
[ترجمه ترگمان]لاک و مونتسکیو به ترتیب گرداننده و شکل culminant نظریه تمرکززدایی در غرب هستند
[ترجمه گوگل]لاک و مونتسکیو، به ترتیب، ابتکار عمل و گرامر نظریه تمرکززدایی در غرب هستند
[ترجمه گوگل]لاک و مونتسکیو، به ترتیب، ابتکار عمل و گرامر نظریه تمرکززدایی در غرب هستند
5. Among them, Descartes, Leibniz, Montesquieu, Voltaire, Goethe and Kant all studied the traditional Chinese culture.
[ترجمه ترگمان]در میان آن ها، دکارت، لایبنیتز، مونتسکیو، ول تر، گوته و کانت همه فرهنگ سنتی چین را مطالعه کردند
[ترجمه گوگل]در میان آنها، دکارت، لایبنیتس، مونتسکیو، ولتر، گوته و کانت همه فرهنگ سنتی چینی را مطالعه کردند
[ترجمه گوگل]در میان آنها، دکارت، لایبنیتس، مونتسکیو، ولتر، گوته و کانت همه فرهنگ سنتی چینی را مطالعه کردند
6. The English are busy; they don't have time to be polite ( Montesquieu ).
[ترجمه ترگمان]انگلیسی ها مشغول هستند؛ وقت آن نیست که مودب باشند (مونتسکیو)
[ترجمه گوگل]انگلیسی ها مشغول هستند؛ آنها وقت نداشتن مودبانه (مونتسکیو) ندارند
[ترجمه گوگل]انگلیسی ها مشغول هستند؛ آنها وقت نداشتن مودبانه (مونتسکیو) ندارند
7. French literary patron noted for her correspondence with Voltaire, Montesquieu, and Horace Walpole.
[ترجمه ترگمان]حامی ادبی فرانسه برای مکاتبه با ول تر، مونتسکیو، و هوریس والپول به او اشاره کرد
[ترجمه گوگل]Patron ادبی فرانسوی برای مکاتبات خود با ولتر، مونتسکیو و هورس والپول اشاره کرد
[ترجمه گوگل]Patron ادبی فرانسوی برای مکاتبات خود با ولتر، مونتسکیو و هورس والپول اشاره کرد
کلمات دیگر: