(کالبد شناسی) بخش یا سازواره ی گردونه ای، گردنده، قرقره ای، چرخشی
trochlea
(کالبد شناسی) بخش یا سازواره ی گردونه ای، گردنده، قرقره ای، چرخشی
انگلیسی به فارسی
غرغره
تروخلیا
انگلیسی به انگلیسی
• smooth body part resembling a pulley on which another body part slides (anatomy)
جملات نمونه
1. Alternatively, prolonged traction on soft tissue near the trochlea could cause swelling of the vascular sheath, fibrosis, and hypomobility of the superior oblique tendon.
[ترجمه ترگمان]متناوبا، کشش طولانی مدت بر روی بافت نرم در نزدیکی the می تواند باعث تورم غلاف آوندی، fibrosis، و hypomobility of oblique شود
[ترجمه گوگل]در عوض، کشش طولانی مدت بر روی بافت نرم در نزدیکی تروکلیا می تواند موجب غشای غضروف عضلانی، فیبروز و کمرنگ بودن تاندون مچ پا شود
[ترجمه گوگل]در عوض، کشش طولانی مدت بر روی بافت نرم در نزدیکی تروکلیا می تواند موجب غشای غضروف عضلانی، فیبروز و کمرنگ بودن تاندون مچ پا شود
2. Damage to the trochlea could occur, as the periosteum is elevated from bone or during healing.
[ترجمه ترگمان]آسیب به the ممکن است رخ دهد، چون the از استخوان بالا برده می شود و یا در طول درمان
[ترجمه گوگل]آسیب به ترولله می تواند رخ دهد، به عنوان پرستوم از استخوان و یا در طول بهبود است
[ترجمه گوگل]آسیب به ترولله می تواند رخ دهد، به عنوان پرستوم از استخوان و یا در طول بهبود است
3. Operating cases were assessed by measuring trochlea angle, humerus epiphysis angle and elbow joint function.
[ترجمه ترگمان]موارد عملیاتی با اندازه گیری زاویه trochlea، humerus epiphysis و عملکرد مفصل آرنج مورد ارزیابی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]موارد عملیاتی با اندازه گیری زاویه ترول، زاویه اپیفیژن و مفصل آرنج مورد ارزیابی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]موارد عملیاتی با اندازه گیری زاویه ترول، زاویه اپیفیژن و مفصل آرنج مورد ارزیابی قرار گرفتند
4. Conclusion Even the relationship between patella and femoral trochlea remains normal, the mode and magnitude of patellar tilting changes significantly after TKA.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری حتی رابطه بین patella و استخوان ران در حالت عادی باقی می ماند، حالت و بزرگی نوسان patellar به طور قابل توجهی پس از TKA تغییر می کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری حتی رابطه بین پاتلا و ترشله فمورال همچنان طبیعی است، حالت و شدت پوسیدگی پاتلا به طور معنی داری پس از TKA تغییر می کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری حتی رابطه بین پاتلا و ترشله فمورال همچنان طبیعی است، حالت و شدت پوسیدگی پاتلا به طور معنی داری پس از TKA تغییر می کند
5. Results Except of of femoral trochlea angle other date there are very significant difference between the patients and volentures.
[ترجمه ترگمان]نتایج به جز در رابطه با زاویه دیگر، تفاوت بسیار قابل توجهی بین بیماران و volentures وجود دارد
[ترجمه گوگل]نتایج به جز زاویه ترولچه فمورال، تاریخچه دیگر تفاوت بین بیماران و غارها وجود دارد
[ترجمه گوگل]نتایج به جز زاویه ترولچه فمورال، تاریخچه دیگر تفاوت بین بیماران و غارها وجود دارد
6. They represent shear-type injuries involving the capitellum, trochlea, or both.
[ترجمه ترگمان]آن ها نشان می دهند که جراحت های نوع برش شامل the، trochlea، یا هر دو هستند
[ترجمه گوگل]آنها نشان دهنده آسیب های متفاوتی هستند که شامل کاپیتلوم، ترولله یا هر دو آنها است
[ترجمه گوگل]آنها نشان دهنده آسیب های متفاوتی هستند که شامل کاپیتلوم، ترولله یا هر دو آنها است
7. Cadaveric dissection reveals that the trochlea is more than a simple pulley; it is a complex structure in close proximity to the orbital rim.
[ترجمه ترگمان]dissection cadaveric نشان می دهد که the بیش از یک قرقره ساده است؛ این یک ساختار پیچیده در مجاورت نزدیک به لبه مداری است
[ترجمه گوگل]جداسازی Cadaveric نشان می دهد که trochlea بیش از یک قطب ساده است؛ این یک ساختار پیچیده در نزدیکی لبه مداری است
[ترجمه گوگل]جداسازی Cadaveric نشان می دهد که trochlea بیش از یک قطب ساده است؛ این یک ساختار پیچیده در نزدیکی لبه مداری است
8. This allows for exposure of the articular surface with good visualization of both the capitellum and the extension of the fracture line into the medial aspect of the trochlea, if present.
[ترجمه ترگمان]این امر امکان قرار گیری سطح articular را با تجسم خوبی از هم the و هم گسترش خط شکستگی در نمای داخلی the، در صورت وجود، فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این اجازه می دهد تا برای قرار گرفتن در معرض سطح مفصلی با تجسم خوبی از هر دو capitellum و گسترش خط شکست را به جنبه mediot trochlea، در صورت وجود
[ترجمه گوگل]این اجازه می دهد تا برای قرار گرفتن در معرض سطح مفصلی با تجسم خوبی از هر دو capitellum و گسترش خط شکست را به جنبه mediot trochlea، در صورت وجود
9. Such soft tissue balancing, albeit minor in most cases, does seem important particularly in the early phases of flexion in terms of allowing the patella to engage well upon the prosthetic trochlea.
[ترجمه ترگمان]چنین متعادل سازی بافت نرم، اگرچه در اکثر موارد بسیار کوچک است، به ویژه در مراحل اولیه of به نظر می رسد که به the اجازه می دهد تا به خوبی روی پای مصنوعی وارد شود
[ترجمه گوگل]چنین توازن بافت نرم بافتی، هرچند جزئی در اغلب موارد، به ویژه در مراحل اولیه فلکسسیون مهم است به این معنی که اجازه می دهد تا پاتلا به خوبی بر روی پروستات پروستات تأثیر بگذارد
[ترجمه گوگل]چنین توازن بافت نرم بافتی، هرچند جزئی در اغلب موارد، به ویژه در مراحل اولیه فلکسسیون مهم است به این معنی که اجازه می دهد تا پاتلا به خوبی بر روی پروستات پروستات تأثیر بگذارد
10. When the radial head was sectioned, the stress at the lateral aspect of the ulna- trochlea joint increased greatly than at the middle aspect. . .
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سر شعاعی برش نخورده بود، فشار در جنبه جانبی مشترک ulna - trochlea به شدت افزایش یافت نسبت به جنبه میانی
[ترجمه گوگل]هنگامی که سر شعاعی بخش بندی شد، استرس در جنبه جانبی مفصل زانو، نسبت به جنبه وسط افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]هنگامی که سر شعاعی بخش بندی شد، استرس در جنبه جانبی مفصل زانو، نسبت به جنبه وسط افزایش می یابد
کلمات دیگر: