کلمه جو
صفحه اصلی

skateboarding

انگلیسی به فارسی

ورزش اسکیت بورد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the sport of performing with a skateboard.

• act of riding a skateboard, act of using a skateboard to coast across hard surfaces
skateboarding is the activity of riding on a skateboard.

جملات نمونه

1. At times my skateboarding skills astounded me: zipping around corners, weaving through obstacles etc.
[ترجمه ترگمان]گاهی مهارت اسکیت بورد مرا حیرت زده می کند: رانندگی در گوشه و کنار، weaving از موانع و غیره
[ترجمه گوگل]در بعضی موارد مهارت های اسکیت بورد من را از روی زانو زدن در اطراف گوشه ها، بافتن از طریق موانع و غیره شگفت زده کرد

2. Zack is only interested in girls and skateboarding.
[ترجمه ترگمان]زک فقط به دخترها و اسکیت سواری علاقه داره
[ترجمه گوگل]زاک تنها در دختران و اسکیت بورد علاقه مند است

3. Stuff he's into: Skateboarding, hip-hop and rock music, gigs, clubbing.
[ترجمه ترگمان]کارایی که میکنه: Skateboarding، هیپ هاپ، هیپ هاپ و موسیقی راک
[ترجمه گوگل]او به اسکیت بوردینگ، هیپ هاپ و موسیقی راک، جشنواره ها، کلابینگ می پردازد

4. Skateboarding is a real rush once you know how to do it. Sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]زمانی که بدانید چگونه این کار را انجام دهید، Skateboarding یک هجوم واقعی است فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]اسکیت بورد یک عجله واقعی است هنگامی که شما می دانید که چگونه آن را انجام دهید فرهنگ لغت جمله

5. Skateboarding first came in during the early 1980s.
[ترجمه ترگمان]Skateboarding اولین بار در اوایل دهه ۱۹۸۰ به اینجا آمد
[ترجمه گوگل]اسکیت بوردینگ برای اولین بار در اوایل دهه 1980 وارد شد

6. The noise of SKATEBOARDING WHEELS comes closer and closer.
[ترجمه ترگمان]صدای skateboarding نزدیک تر و نزدیک تر می شود
[ترجمه گوگل]سر و صدا SKATEBOARDING WHEELS نزدیک تر و نزدیک تر می شود

7. Skateboarding emphasizes participation and a spirit of courage.
[ترجمه ترگمان]Skateboarding بر مشارکت و روحیه شجاعت تاکید دارد
[ترجمه گوگل]اسکیتبورد بر مشارکت و یک روح شجاعت تأکید دارد

8. I injured my elbow while skateboarding.
[ترجمه نارینا] من در حالی که تخته ی اسکیت را میراندم ارنجم را زخمی کردم
[ترجمه ترگمان]من با این کار آرنج هام رو زخمی کردم
[ترجمه گوگل]من در حالی که اسکیت بورد شدم آرنج خود را زخمی کردم

9. These are only a few reasons why skateboarding is so popular.
[ترجمه ترگمان]اینها تنها چند دلیل هستند که چرا اسکیت بورد به این اندازه محبوب است
[ترجمه گوگل]این فقط چند دلیل است که اسکیت بورد بسیار محبوب است

10. The city passed a statute forbidding skateboarding in parks.
[ترجمه ترگمان]این شهر قانونی را تصویب کرد که اسکیت بورد را در پارک ها ممنوع کرد
[ترجمه گوگل]شهر تصویب یک قانون اسکیت بوردینگ را ممنوع کرد پارک ها

11. It's the way they learn skateboarding techniques.
[ترجمه ترگمان]این روشی است که آن ها تکنیک های اسکیت بورد را یاد می گیرند
[ترجمه گوگل]این روش آنها تکنیک های اسکیت بورد را یاد می گیرند

12. Skateboarding is a challenging, sometimes dangerous sport.
[ترجمه ترگمان]Skateboarding یک ورزش چالش برانگیز و گاهی خطرناک است
[ترجمه گوگل]اسکیت بوردینگ یک ورزش چالش انگیز، گاه خطرناک است

13. Skateboarding have been around since 1970 s, but they have recently become popular again.
[ترجمه ترگمان]Skateboarding از دهه ۱۹۷۰ به این سو و آن سو رفته اند، اما به تازگی دوباره محبوب شده اند
[ترجمه گوگل]اسکیت بورد در حدود سال های 1970 بوده است، اما اخیرا محبوب شده اند

14. Most students skateboarding once or twice a week.
[ترجمه ترگمان]اغلب دانشجویان یک یا دو بار در هفته اسکیت سواری می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر دانش آموزان اسکیت بورد یک یا دو بار در هفته

15. Unfortunately, skateboarding comes a price and he injured his wrist, but all in a successful day.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، اسکیت برد یک قیمت دارد و مچ او را زخمی کرده است، اما همه آن ها در یک روز موفق هستند
[ترجمه گوگل]متاسفانه، اسکیت بورد یک قیمت است و او مچ دست خود را زخمی کرد، اما همه در یک روز موفق

پیشنهاد کاربران

اسکیت بورد بازی کردن

اسکیت بازی

اسکیت بورد


کلمات دیگر: