کلمه جو
صفحه اصلی

sending


معنی : انفاذ

انگلیسی به انگلیسی

• act of dispatching; act of launching; dismissal; generation, production; act of transmitting electronically

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] ارسال فرستادن، مثلاً به صورت رمز مورس . - فرستادن

مترادف و متضاد

انفاذ (اسم)
execution, penetrance, sending

جملات نمونه

1. an ingenious way of sending messages
روش نوآورانه ی فرستادن پیام ها

2. farmers were lumbering their woods and sending them to lumber yards
کشاورزان بیشه های خود را برای الوار سازی می بریدند و به چوب فروشی ها می فرستادند.

3. he wanted to spare his parents the expense of sending him to college
او می خواست هزینه ی دانشگاه رفتن خود را به والدینش تحمیل نکند.

4. I'll be sending you the bill for the dry-cleaning!
[ترجمه ترگمان]من صورت حساب را برای خشکشویی می فرستم
[ترجمه گوگل]من شما را برای تمیز کردن خشک لایحه ارسال می کنم!

5. The US is sending additional troops to the region.
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده سربازان بیشتری را به منطقه اعزام می کند
[ترجمه گوگل]ایالات متحده نیروهای اضافی را به منطقه ارسال می کند

6. Sending the troops was a contravention of the treaty.
[ترجمه ترگمان]فرستادن قشون مخالف معاهده بود
[ترجمه گوگل]فرستادن نیروها، نقض این پیمان بود

7. The show was very funny - they were sending up sports commentators.
[ترجمه ترگمان]نمایش خیلی خنده دار بود - آن ها مفسران ورزشی را می فرستادند
[ترجمه گوگل]نمایش بسیار خنده دار بود - آنها ارسال مفسران ورزشی بود

8. I definitely remember sending the letter.
[ترجمه ترگمان]من قطعا یادمه که اون نامه رو فرستادم
[ترجمه گوگل]من قطعا به یاد میآورم نامه را بفرستم

9. We are sending you the contract separately.
[ترجمه ترگمان]ما به طور جداگانه قرارداد را به شما می فرستیم
[ترجمه گوگل]ما شما را به طور جداگانه به شما می فرستیم

10. The move by the two London colleges is sending reverberations through higher education.
[ترجمه ترگمان]این حرکت توسط دو کالج لندن از طریق آموزش عالی در حال ارسال است
[ترجمه گوگل]حرکتی که دو کالج لندن انجام می دهند، از طریق تحصیلات عالی بازتاب می یابد

11. Next week is the deadline for sending in your application.
[ترجمه ترگمان]هفته آینده مهلت ارسال در برنامه شما است
[ترجمه گوگل]هفته آخر مهلت ارسال درخواست شما است

12. I take great pleasure in sending here with a little wedding present in celebration Of the happy event.
[ترجمه ترگمان]من از فرستادن یک هدیه کوچک برای جشن عروسی لذت می برم
[ترجمه گوگل]من لذت زیادی را در فرستادن اینجا با حضور عروسی کمی در جشن از رویداد خوشحال می کنم

13. I'm sending a parcel to you per bearer.
[ترجمه ترگمان]من دارم یک بسته برایت می فرستم
[ترجمه گوگل]من یک بسته به شما برای هر حامل ارسال می کنم

14. He hit on an idea of sending his father a special present.
[ترجمه ترگمان]او ایده فرستادن یک هدیه ویژه به پدرش را مورد اصابت قرار داد
[ترجمه گوگل]او بر روی یک ایده از فرستادن پدرش یک حضور ویژه ضربه زد

15. The attack began, sending residents scurrying for cover.
[ترجمه ترگمان]این حمله آغاز شد و ساکنان را به دنبال پوشش فرا خواند
[ترجمه گوگل]حمله آغاز شد و ساکنان را به حال خود رها کرد

پیشنهاد کاربران

فرستاده، حوالت، ارسال شده

ارسال، روانه سازی

فرستادن

فرستادن. ارسال

برگردوندن


کلمات دیگر: