کلمه جو
صفحه اصلی

shaker


معنی : تکان دهنده، ادم ولگرد و اواره، لرزاننده، ماشین تکان دهنده، ادم مزور و لاف زدن
معانی دیگر : (شخص یا شی) تکان دهنده، تکان خورنده، افشاندن، - پاش، قاشق یا ابزار برای مخلوط کردن، - همزن، (s بزرگ - عضو فرقه ی اشتراکی در قرن 19) شیکر

انگلیسی به فارسی

لرزاننده، تکان دهنده، ماشین تکان دهنده، آدم مزورولاف زدن، آدم ولگرد و آواره


شیکر، تکان دهنده، ادم ولگرد و اواره، لرزاننده، ماشین تکان دهنده، ادم مزور و لاف زدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone or something that shakes, esp. a container with a perforated lid for shaking seasoning onto food.

(2) تعریف: a container for blending beverages by shaking their ingredients together.

(3) تعریف: (cap.) a member of a seventeenth-century English religious sect that established itself in the United States and practiced simple living and celibacy, now defunct but celebrated for the design of its home crafts.

• person or thing that shakes; container in which liquids are mixed by shaking; container with small holes in the top for dispensing powdered spices (such as salt, pepper, etc.)

دیکشنری تخصصی

[شیمی] تکاننده
[برق و الکترونیک] تکان دهنده میزان الکترومغناطیسی که قادر به وارد کردن شتاب ارتعاشی معلوم و معمولاً کنترل شده به جسم معین است . آن را میز تکان نیز می نامند . ایت دستگاه توانایی محصولات و سیستمها را در مقاومت در برابر ضربه و ارتعاش آزمایش می کند.
[نساجی] ماشین تکان دهنده پشم کربونیزه شده جهت جداسازی زغالهای سلولزی از آن
[نفت] سرند لرزان
[پلیمر] تکان دهنده

مترادف و متضاد

تکان دهنده (اسم)
mover, shaker

ادم ولگرد و اواره (اسم)
shaker

لرزاننده (اسم)
shaker

ماشین تکان دهنده (اسم)
shaker

ادم مزور و لاف زدن (اسم)
shaker

جملات نمونه

salt shaker

نمک‌پاش


a cocktail shaker

وسیله‌ی هم‌زدن کوکتیل


1. salt shaker
نمک پاش

2. a cocktail shaker
وسیله ی همزدن کوکتیل

3. a salt shaker and a pepper shaker
فلفل دان و نمکدان

4. at the restaurant she snitched the salt shaker
در رستوران نمکدان را کش رفت.

5. Jim picked up a salt shaker and pretended it was a microphone.
[ترجمه ترگمان]جیم یک نمکدون برداشت و وانمود کرد که یک میکروفن است
[ترجمه گوگل]جیم یک شیکر نمک را برداشت و تظاهر کرد که یک میکروفون بود

6. Shaker gave a loose salute, and the grinning ensign tapped his forehead with a finger.
[ترجمه ترگمان]Shaker سلام نظامی داد و the تبسم کرد و پیشانی خود را با یک انگشت به پیشانی او زد
[ترجمه گوگل]شاکر یک صندلی خوشبو را به ارمغان می آورد، و انگشت خوابیده به انگشتانش پیشانی اش را با صدای بلند می شنود

7. They financed a whole new suburb, Shaker Heights, early this century.
[ترجمه ترگمان]آن ها در اوایل این قرن یک حومه جدید، شاکر Heights را تامین مالی کردند
[ترجمه گوگل]آنها در اوائل قرن بیستم، حومه ای کاملا جدید، Shaker Heights را تامین مالی کردند

8. There is no superfluous decoration in Shaker design, yet there is a powerful beauty in its functional simplicity.
[ترجمه ترگمان]در این طراحی هیچ دکوراسیون اضافی وجود ندارد، با این حال، زیبایی قدرتمندی در سادگی کاربردی آن وجود دارد
[ترجمه گوگل]دکوراسیون بی نظیر در طراحی شاکر وجود ندارد، اما زیبایی قدرتمندی در سادگی کارکرد آن وجود دارد

9. Amelia seemed to pout, playing with a salt shaker.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که آملیا اخم می کند، و با نمکدون salt بازی می کند
[ترجمه گوگل]Amelia به نظر می رسید به زل زدن، بازی با شاکر نمک

10. The chief shaker was Father Vic.
[ترجمه ترگمان]سرمهندس، پدر و ویک بود
[ترجمه گوگل]رئیس شاکر پدر ویس بود

11. Shaker just shrugged and looked unhappy.
[ترجمه ترگمان]Shaker فقط شانه هایش را بالا انداخت و غمگین به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]شاکر فقط شل شد و ناراحت شد

12. Yet Shaker men and women lived under the same roof in large dormitory-like houses.
[ترجمه ترگمان]با این حال مردان و زنان زیر یک سقف در خوابگاه بزرگ خوابگاه زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]با این حال، مردان و زنان شیکر در زیر سقف یکسان در خانه های بزرگ خوابگاه زندگی می کردند

13. No crass shaker of champagne bottles.
[ترجمه ترگمان] اثری از بطری های شامپاین نبود
[ترجمه گوگل]بدون شکار کامل از بطری های شامپاین

14. Show them the salt shaker and ask how salt could help.
[ترجمه ترگمان]the نمک را به آن ها نشان دهید و بپرسید که چگونه نمک می تواند به آن ها کمک کند
[ترجمه گوگل]شیکر نمک را به آنها نشان دهید و از چگونگی کمک نمک کمک بگیرید

پیشنهاد کاربران

لرزاننده

هم زن

تِکانال = تکانیدن ال.


کلمات دیگر: