ترتیب سنج، اسباب سنجش توالی وتسلسل، پی رفت سنج
sequencer
ترتیب سنج، اسباب سنجش توالی وتسلسل، پی رفت سنج
انگلیسی به فارسی
ترتیب سنج، اسباب سنجش توالی وتسلسل، پی رفت سنج
انگلیسی به انگلیسی
• device that controls and regulates a sequence; system that records and stores as midi data for later playback; instrument used to determine the order of amino acids in proteins
دیکشنری تخصصی
[برق و الکترونیک] ترتیب دهنده قطعه یا مدار تعیین کننده ترتیب عدد یا انجام عملیات. - توالی دهنده
جملات نمونه
1. The Manual Revival Sequencer was contained in a small cabinet at the head of the coffin-shaped hibernaculum.
[ترجمه ترگمان]احیای دستی Sequencer در یک کابینت کوچک در سر of شکل تابوت قرار داشت
[ترجمه گوگل]دستورالعمل احیای دستی در یک کابینه کوچک در سرتاسر سالن خمیده به شکل تابوت قرار داشت
[ترجمه گوگل]دستورالعمل احیای دستی در یک کابینه کوچک در سرتاسر سالن خمیده به شکل تابوت قرار داشت
2. What is all this guff about sequencers?
[ترجمه ترگمان]این مزخرفات چیه که در مورد \"sequencers\" حرف میزنه؟
[ترجمه گوگل]این همه گف در مورد sequencers چیست؟
[ترجمه گوگل]این همه گف در مورد sequencers چیست؟
3. Full - function 768 ppt sequencer with 16 song and 16 arrangement tracks.
[ترجمه ترگمان]تابع کامل ۷۶۸ ppt با ۱۶ آهنگ و ۱۶ آهنگ تنظیم شده است
[ترجمه گوگل]کامل تابع 768 پیکربندی ترتیب سنج با 16 آهنگ و 16 آهنگ ترتیب
[ترجمه گوگل]کامل تابع 768 پیکربندی ترتیب سنج با 16 آهنگ و 16 آهنگ ترتیب
4. It also includes, Hall element inputs, a sequencer for commutation control, fixed off time pulse width modulation (PWM) current control and locked rotor protection.
[ترجمه ترگمان]همچنین شامل ورودی های عنصر هال، a برای کنترل تخفیف، تغییر زمان پالس زمان پالس ساعت (PWM)و حفاظت از روتور است
[ترجمه گوگل]همچنین شامل ورودی های ورودی هال، یک ترتیب سنج برای کنترل سوئیچینگ، کنترل زمان فعلی مدولاسیون پهنای پالس (PWM) و حفاظت روتور قفل شده است
[ترجمه گوگل]همچنین شامل ورودی های ورودی هال، یک ترتیب سنج برای کنترل سوئیچینگ، کنترل زمان فعلی مدولاسیون پهنای پالس (PWM) و حفاظت روتور قفل شده است
5. For example, in a music sequencer,'song " would be a much more user - friendly term than " File. "
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، در یک آهنگ موسیقی، آهنگ \"یک عبارت ساده تر از user نسبت به\" فایل \" خواهد بود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در یک ترتیب سنج موسیقی، 'آهنگ' ترم بسیار کاربر پسند تر از 'فایل' است '
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در یک ترتیب سنج موسیقی، 'آهنگ' ترم بسیار کاربر پسند تر از 'فایل' است '
6. MIDI music can be created with a sequencer.
[ترجمه ترگمان](MIDI)می تواند با یک sequencer ایجاد شود
[ترجمه گوگل]موسیقی MIDI را می توان با ترتیب سنج ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]موسیقی MIDI را می توان با ترتیب سنج ایجاد کرد
7. Compare the results of ABI Prism 377 sequencer and ABI Prism 3100 sequencer.
[ترجمه ترگمان]نتایج منشور ABI \/ ۳۷۷ منشور و منشور ABI ۳۱۰۰ sequencer را مقایسه کنید
[ترجمه گوگل]مقایسه نتایج ترتیب سنج ABI Prism 377 و توالی ABI Prism 3100 را مقایسه کنید
[ترجمه گوگل]مقایسه نتایج ترتیب سنج ABI Prism 377 و توالی ABI Prism 3100 را مقایسه کنید
8. In a multimedia system, the sequencer is a computer application.
[ترجمه ترگمان]در یک سیستم چند رسانه ای، sequencer یک برنامه کامپیوتری است
[ترجمه گوگل]در یک سیستم چند رسانه ای، ترتیب سنج یک برنامه کامپیوتری است
[ترجمه گوگل]در یک سیستم چند رسانه ای، ترتیب سنج یک برنامه کامپیوتری است
9. Solid state modulating control ( electronic sequencer ) - modulates power input and balances load to demand.
[ترجمه ترگمان]کنترل نوسان حالت جامد (sequencer الکترونیک)- قدرت ورودی و بار تعادل برای تقاضا
[ترجمه گوگل]کنترل مدولاسیون حالت جامد (ترتیب سنج الکترونیکی) - مدولاسیون ورودی و تعادل ولتاژ برای تقاضا است
[ترجمه گوگل]کنترل مدولاسیون حالت جامد (ترتیب سنج الکترونیکی) - مدولاسیون ورودی و تعادل ولتاژ برای تقاضا است
10. In a music sequencer, appropriate examples include inserting new instruments, effects, and key changes.
[ترجمه ترگمان]در یک ترکیب موسیقی، مثال های مناسب شامل قرار دادن ابزارهای جدید، اثرات و تغییرات کلیدی می شوند
[ترجمه گوگل]در یک ترتیب سنج موسیقی، نمونه های مناسب شامل قرار دادن ابزار جدید، اثرات و تغییرات کلیدی است
[ترجمه گوگل]در یک ترتیب سنج موسیقی، نمونه های مناسب شامل قرار دادن ابزار جدید، اثرات و تغییرات کلیدی است
11. We had some spare time, so we started messing around with samples and sequencers and stuff.
[ترجمه ترگمان]ما یه کم وقت اضافی داشتیم، واسه همین شروع کردیم به بازی کردن با نمونه و چیزای دیگه
[ترجمه گوگل]ما برخی از اوقات فراغت داشتیم، بنابراین ما شروع به جمع آوری نمونه ها و عبارات و موارد دیگر کردیم
[ترجمه گوگل]ما برخی از اوقات فراغت داشتیم، بنابراین ما شروع به جمع آوری نمونه ها و عبارات و موارد دیگر کردیم
12. Program the drum pattern for practising this transcription and if you have a sequencer, program the chords as well.
[ترجمه ترگمان]برنامه درام برای تمرین این رونویسی و اگر یک sequencer داشته باشید، the را نیز اجرا کنید
[ترجمه گوگل]برنامه تمرینی را برای تمرین این رونویسی برنامه ریزی کنید و اگر شما یک ترتیب سنج داشته باشید، برنامه های آکورد نیز برنامه ریزی کنید
[ترجمه گوگل]برنامه تمرینی را برای تمرین این رونویسی برنامه ریزی کنید و اگر شما یک ترتیب سنج داشته باشید، برنامه های آکورد نیز برنامه ریزی کنید
13. Sequence of acidic bovine neuropeptide 1 ( ABNP 1 ) was carried out on PE ABI 491 A Model Protein Sequencer.
[ترجمه ترگمان]توالی اسید acidic گاوی bovine ۱ (ABNP ۱)در PE ABI ۴۹۱ یک مدل از Sequencer پروتیین صورت گرفت
[ترجمه گوگل]توالی نوروپپتید گاوی اسیدی 1 (ABNP 1) بر روی پروتئین پروتئینی مدل PE ABI 491 A انجام شد
[ترجمه گوگل]توالی نوروپپتید گاوی اسیدی 1 (ABNP 1) بر روی پروتئین پروتئینی مدل PE ABI 491 A انجام شد
14. They are only available when playing a MIDI file by external sequencer!
[ترجمه ترگمان]آن ها تنها زمانی در دسترس هستند که یک فایل MIDI (MIDI)توسط sequencer خارجی را بازی می کنند!
[ترجمه گوگل]آنها فقط هنگام پخش یک فایل MIDI با ترتیب سنج خارجی در دسترس هستند!
[ترجمه گوگل]آنها فقط هنگام پخش یک فایل MIDI با ترتیب سنج خارجی در دسترس هستند!
پیشنهاد کاربران
ترتیب دهنده. مرتب کننده
توالی سنج
sequencer ( موسیقی )
واژه مصوب: خط پرداز
تعریف: نرم افزار یا سخت افزاری که امکان ضبط، ویرایش، پردازش، تغییر، تبدیل، ساخت و اجرای داده های میدی و داده های صوتی را دارد
واژه مصوب: خط پرداز
تعریف: نرم افزار یا سخت افزاری که امکان ضبط، ویرایش، پردازش، تغییر، تبدیل، ساخت و اجرای داده های میدی و داده های صوتی را دارد
کلمات دیگر: