کلمه جو
صفحه اصلی

furnishing

انگلیسی به فارسی

مبلمان، مبله کردن، مجهز کردن، دارای اثاثه کردن، تهیه کردن، مزین کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (pl.) a variety of fittings, appliances, and articles of furniture, with which a living space is equipped.

(2) تعریف: supplementary articles of dress.

• supplying, providing, equipping; furniture

جملات نمونه

1. Thank you for furnishing me with so many data.
[ترجمه ترگمان] ممنون که اطلاعات زیادی بهم دادی
[ترجمه گوگل]با تشکر از شما برای ارائه من با داده های بسیار

2. The antique furnishing provides an unusual contrast to the modernity of the building.
[ترجمه ترگمان]مبلمان عتیقه، کنتراست غیر معمول را با مدرنیته ساختن ساختمان فراهم می کند
[ترجمه گوگل]مبلمان آنتیک متعارفی را به مدرنیته ساختمان می دهد

3. No expense was spared in furnishing the new office.
[ترجمه ترگمان]به هیچ قیمتی حاضر نبود به اتاق جدیدش نقل مکان کند
[ترجمه گوگل]در تأسیس دفتر جدید هیچ هزینه ای نداشت

4. Liberty fabrics, both for furnishing and for dress-making, are sold by the metre.
[ترجمه ترگمان]پارچه های لیبرتی، هم برای مبلمان و هم برای ساخت لباس، به متر فروخته می شوند
[ترجمه گوگل]پارچه آزادی، هر دو برای مبلمان و برای ساخت لباس، توسط متر به فروش می رسد

5. Rayon is used extensively to make furnishing fabrics.
[ترجمه ترگمان]Rayon به طور گسترده برای تولید پارچه مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]Rayon به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد تا پارچه های مبلمان

6. Various local companies sponsored the restoration and furnishing of other areas of the 1907 Clubhouse.
[ترجمه ترگمان]شرکت های مختلف محلی از بازسازی و ارائه خدمات دیگر مناطق ۱۹۰۷ Clubhouse حمایت مالی کردند
[ترجمه گوگل]شرکت های مختلف محلی حمایت از مرمت و تجهیز مناطق دیگر باشگاه 1907 را تأسیس کردند

7. She fled her homeland when a network furnishing medical supplies for Ossetian rebels, in which she participated, was broken up.
[ترجمه ترگمان]او زمانی که یک شبکه ملزومات پزشکی برای شورشیان Ossetian فراهم کرد که در آن شرکت کرد، منحل شد
[ترجمه گوگل]او از کشور خود فرار کرد، زمانی که یک شبکه تأمین تجهیزات پزشکی برای شورشی های اوسیتی، که در آن شرکت کرده بود، شکسته شد

8. I take the couch, an obligatory furnishing in hacker dens, even posh hacker dens like these at Xerox.
[ترجمه ترگمان]من کاناپه رو می گیرم، یه مبلمان اجباری تو لونه هکر، حتی یه هکر ماهر مثل اینا تو دستگاه فتوکپی
[ترجمه گوگل]من میزنم، یک مبلغ واجب در حوض هکرها، حتی حواس پرتگاه هکرها مانند این در Xerox

9. Funeral furnishing was a trade in which the outward and visible signs of his merchandise helped to advertise his craft.
[ترجمه ترگمان]مراسم تدفین عبارت بود از تجارتی که در آن علائم ظاهری و مشهود کالاهای او به تبلیغ کشتی او کمک می کرد
[ترجمه گوگل]مبلمان مراسم تشییع جنازه تجارت بود که در آن نشانه های بیرونی و قابل مشاهده از کالاهای خود به تبلیغات خود کمک کرد

10. Among the synthetic fibres used in furnishing fabrics are nylon, polyester and acrylic.
[ترجمه ترگمان]در بین الیاف مصنوعی که در تهیه پارچه بکار می رود نایلون، پلی استر و آکریلیک است
[ترجمه گوگل]در میان الیاف مصنوعی مورد استفاده در پارچه های مونتاژ نایلون، پلی استر و اکریلیک است

11. Few illustrations survive of the interiors of funeral furnishing establishments prior to the introduction of the camera.
[ترجمه ترگمان]تصاویر کمی از فضای داخلی مراسم تدفین قبل از معرفی دوربین زنده می مانند
[ترجمه گوگل]چند عکس از داخل داخلی مراکز تأسیسات مراسم تشییع جنازه قبل از معرفی دوربین باقی مانده است

12. Great Brampton House Antiques Interior design, furniture and furnishing for the period and traditional home.
[ترجمه ترگمان]طرح داخلی، طراحی داخلی، مبلمان و مبلمان برای این دوره و خانه سنتی
[ترجمه گوگل]عتیقه خانه بزرگ Brampton خانه طراحی داخلی، مبلمان و مبلمان برای دوره و خانه های سنتی

13. Alternatively, use standard furnishing fabric and match it up to other furnishings in the room.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، از پارچه مبلمان استاندارد استفاده کنید و آن را با مبلمان دیگر در اتاق مطابقت دهید
[ترجمه گوگل]در عوض، از پارچه های پارچه ای استاندارد استفاده کنید و آن را با سایر مبلمان در اتاق مطابقت دهید

14. He's got the same gift for furnishing as your Basil.
[ترجمه ترگمان]اون هم همین هدیه رو برای مبلمان باز یل تو داره
[ترجمه گوگل]او هدیه ای مشابه برای مبل به عنوان ریحان شما دارد

پیشنهاد کاربران

لوازم اثاثیه


کلمات دیگر: