کلمه جو
صفحه اصلی

tricker


حقه باز، نیرنگ باز، گول زن، شیاد

انگلیسی به فارسی

حقه باز، نیرنگ باز، گول زن، شیاد


فریبنده


انگلیسی به انگلیسی

• cheater, one who performs tricks, one who tricks

جملات نمونه

1. You can't teach an old dog new tricks.
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی به یک سگ پیر حقه یاد بدهی
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید ترفندهای جدید سگ جدید را آموزش دهید

2. An old dog will learn no new tricks.
[ترجمه ترگمان]یک سگ پیر هیچ حقه جدیدی یاد نخواهد گرفت
[ترجمه گوگل]یک سگ قدیمی هیچ ترفندی جدید نمی آموزد

3. None of your tricks will work on me.
[ترجمه ترگمان]هیچ کدوم از حقه های تو روی من کار نمی کنن
[ترجمه گوگل]هیچ یک از ترفندهای شما بر من کار نخواهد کرد

4. Don't put your trust in that man; he may trick you.
[ترجمه ترگمان]به این مرد اعتماد نکنید؛ ممکن است شما را فریب دهد
[ترجمه گوگل]اعتماد به آن مرد را نگذارید؛ او ممکن است شما را فریب دهد

5. The trick is done simply by sleight of hand.
[ترجمه ترگمان]این حقه به سادگی با تردستی صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]این کلاهبرداری به سادگی با رعایت دست انجام می شود

6. I'm hip to his little tricks.
[ترجمه ترگمان]به حیله های کوچکش می رسم
[ترجمه گوگل]من به ترفندهای کوچکم رسیده ام

7. I thought I heard something - my ears must have been playing tricks on me.
[ترجمه ترگمان]فکر کردم یه چیزی شنیدم - گوش هام باید به من حقه زده باشن
[ترجمه گوگل]من فکر کردم چیزی شنیده ام - گوشم باید برای من ترفندها باشد

8. Wisdom appears in contradiction to itself, which is a trick life plays on philosophy of life.
[ترجمه ترگمان]عقل با خودش تناقض دارد، که یک زندگی انحرافی است که در فلسفه زندگی بازی می کند
[ترجمه گوگل]حکمت در تناقض با خود ظاهر می شود که زندگی فریبنده ای بر فلسفه زندگی دارد

9. We need a trick to get past the guards.
[ترجمه ترگمان]ما به یه کلک احتیاج داریم که از جلوی نگهبانا رد بشیم
[ترجمه گوگل]ما باید یک ترفند برای جلوگیری از نگهبان ها باشیم

10. Yon can only humbug those who are not aware of your tricks.
[ترجمه ترگمان]ای نا تنها کسانی هستند که از حقه های تو خبر ندارند
[ترجمه گوگل]یون تنها می تواند کسانی را که از ترفندهای خود آگاهی ندارند بکشاند

11. She tricked herself out for the party.
[ترجمه ترگمان]اون خودش رو برای مهمونی گول زد
[ترجمه گوگل]او خود را برای این حزب فریب داد

12. He claimed he was the victim of a dirty tricks campaign. .
[ترجمه ترگمان]او ادعا کرد قربانی یک کمپین حقه کثیف بوده است
[ترجمه گوگل]او ادعا کرد که وی قربانی یک اقدام تروریستی کثیف شده است

13. Some of the magic tricks called for audience participation.
[ترجمه ترگمان]بعضی از این فنون جادوگری برای شرکت کنندگان معروف است
[ترجمه گوگل]بعضی از ترفندهای جادویی برای شرکت در تماشاگر

14. Are you sure? Memory can play tricks on you.
[ترجمه ترگمان]مطمئنی؟ حافظه میتونه تو رو فریب بده
[ترجمه گوگل]شما مطمئن هستید؟ حافظه می تواند برای شما بازی کند

15. He played an underhanded trick on me.
[ترجمه ترگمان] اون داشت کلک بازی می کرد
[ترجمه گوگل]او یک فریب کوچک در مورد من بازی کرد


کلمات دیگر: