کلمه جو
صفحه اصلی

italicize


با حروف (وات های) ایتالیک نوشتن، با حروف یکبری یا خوابیده نوشتن

انگلیسی به فارسی

با حروف (واتهای) ایتالیک نوشتن


(نوشتن با دست یا ماشین تحریر و غیره) زیر واژه یا عنوان (و غیره) خط کشیدن (به این نشان که این اقلام باید با حروف ایتالیک باشد)


کریستالیزه کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: italicizes, italicizing, italicized
• : تعریف: to print in italic type, or to underscore with a single line in a handwritten text.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: italicization (n.)
• : تعریف: to use italic type or underscoring in one's written expression, as for emphasis.

• print in italics, print using a form of type in which the letters lean to the right (also italicise)

جملات نمونه

1. All book titles have been italicized.
[ترجمه فیض] همه عناوین کتاب با حروف مورب نوشته شده اند.
[ترجمه ترگمان]همه عناوین کتاب ها italicized بوده اند
[ترجمه گوگل]همه عناوین کتاب به صورت کج شده اند

2. Words are sometimes italicized for emphasis.
[ترجمه فیض] گاهی برای تأکید، کلمات با حروف مورب نوشته می شوند.
[ترجمه ترگمان]کلمات گاهی به معنی تاکید هستند
[ترجمه گوگل]واژه ها گاهی اوقات برای تأکید بر روی آنها کشیده شده است

3. One nice touch lets you italicize and embolden text simply by highlighting it and clicking on one of the toolbox icons.
[ترجمه ترگمان]یک تماس خوب به شما این امکان را می دهد که متن را به سادگی با برجسته کردن آن و کلیک کردن بر روی یکی از the toolbox جسور کنید
[ترجمه گوگل]یک لمس خوب به شما اجازه می دهد تا کالیج شده و متن را به سادگی با برجسته کردن آن و کلیک بر روی یکی از آیکون های جعبه ابزار بپوشانید

4. First of all, every italicized phrase allows enormous scope for subjectivity and bias.
[ترجمه ترگمان]اول از همه، هر عبارت italicized به گستره وسیعی برای ذهنیت و تعصب اجازه می دهد
[ترجمه گوگل]اول از همه، هر عبارت کلاسیک اجازه می دهد تا دامنه وسیعی برای سوبژکتیو و تعصب ایجاد شود

5. In this book, we italicize comments to make them stand out from the normal program text.
[ترجمه ترگمان]در این کتاب، ما نظرات خود را مطرح می کنیم تا آن ها را از متن برنامه عادی خارج کنیم
[ترجمه گوگل]در این کتاب، نظرات را به صورت کلاسیک می کنیم تا آنها را از متن برنامه نرمال جدا کنیم

6. As if to italicize the point, little Charles crept under the kitchen table, only to have his mother accidentally kick him in the head as she crossed her legs.
[ترجمه ترگمان]چارلز کوچولو، انگار می خواست موضوع را عوض کند، چارلز کوچولو زیر میز آشپزخانه خزید، فقط برای اینکه مادرش تصادفا او را هنگام عبور از روی پاهایش شوت کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که کمی چارلز در زیر میز آشپزخانه کشیده شود، تنها به این معنی است که مادرش به طور تصادفی در هنگام عبور از پاهایش به او ضربه بزند

7. Has a lot of useful character-editing functions italicize, bold, shift. . .
[ترجمه ترگمان]آیا کاره ای زیادی برای ویرایش ویژگی های شخصیتی مفید، italicize، تغییر شغل انجام شده است؟
[ترجمه گوگل]دارای بسیاری از عملکردهای مفید ویرایشگر شخصیتی است

8. Italicize( or underline) titles of books, plays or feature films; use quotation marks to indicate titles of poems, stories or articles.
[ترجمه ترگمان]عناوین کتاب، نمایش و نمایش فیلم ها؛ استفاده از علامت های نقل قول برای نشان دادن عناوین اشعار، داستان ها یا مقالات
[ترجمه گوگل]عناوین کتابها، نمایشنامهها یا فیلمهای نشانگر (یا زیرنویس)؛ از علامت نقل قول برای نشان دادن عناوین اشعار، داستان ها یا مقالات استفاده کنید

9. Capitalize the first letter, capitalize or italicize the entire mark, place the mark in quotes, use a different type style or font for the mark than for the generic name.
[ترجمه ترگمان]با حروف اول، حروف اول را با حروف بزرگ پر کنید، علامت را در quotes قرار دهید، از یک سبک و یا فونت متفاوتی برای علامت استفاده کنید تا نام عمومی
[ترجمه گوگل]حروف اول را حرف بزنید، کل علامت بزنید یا علامت آن را علامت بزنید، علامت را در نقل قول قرار دهید، از نوع سبک یا قلم نوع دیگری برای علامت استفاده کنید تا از نام عمومی

10. You can Bold or Italicize the selected font.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید فونت انتخاب شده را پررنگ یا Italicize کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید فونت انتخاب شده را فشرده یا Italicize کنید

11. In this book, we italicize stand out from the normal program text.
[ترجمه ترگمان]در این کتاب، ما باید از متن برنامه عادی خارج شویم
[ترجمه گوگل]در این کتاب، ما به صورت کلاسیک از متن معمول برنامه ایستادگی میکنیم

12. Bold text, italicize words, or even upload your own photos and videos.
[ترجمه ترگمان]متن پررنگ، کلمات italicize، یا حتی تصاویر و فیلم های خود را آپلود کنید
[ترجمه گوگل]متن پاره پاره، کلمات کلاسیک و یا حتی عکس ها و فیلم های خود را آپلود کنید

13. Italicize and left-align these descriptions.
[ترجمه ترگمان]Italicize و چپ - این توصیفات را با هم همسو می کنند
[ترجمه گوگل]این نوشته ها را Italicize و چپ کنید

14. Dara does most of the talking, in her histrionic, italicized, ironic way.
[ترجمه ترگمان]دارا، بیش از همه حرف زدن، مربوط به نمایش مربوط به نمایش او، مسخره و طنزآمیز را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]درا بیشتر از صحبت کردن را انجام می دهد، در شیوه هشیارانه، کلامت انگیز، طنزآمیز


کلمات دیگر: