(اتفاقا به کسی یا چیزی) برخوردن، (اتفاقا) برخوردن (به کسی یا چیزی)، ملاقات کردن
run across
(اتفاقا به کسی یا چیزی) برخوردن، (اتفاقا) برخوردن (به کسی یا چیزی)، ملاقات کردن
انگلیسی به فارسی
اتفاقی برخوردن
تصادفا پیدا کردن
در سراسر راه میروم
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to encounter by chance.
• مترادف: bump into, come across, stumble on
• مشابه: encounter, find, meet, stumble
• مترادف: bump into, come across, stumble on
• مشابه: encounter, find, meet, stumble
- I ran across him at the reunion.
[ترجمه ترگمان] توی جلسه تجدید دیدار باه اش برخورد کردم
[ترجمه گوگل] من در پی پیوستن به او فرار کردم
[ترجمه گوگل] من در پی پیوستن به او فرار کردم
• bump into, come up against
مترادف و متضاد
Cross by running
Find or discover by chance
جملات نمونه
1. Tell your children not to run across the street.
[ترجمه ترگمان]به بچه هات بگو از خیابون رد نشن
[ترجمه گوگل]به فرزندان خود بگویید که در خیابان اجرا نکنند
[ترجمه گوگل]به فرزندان خود بگویید که در خیابان اجرا نکنند
2. Let's go for a run across the fields.
[ترجمه ترگمان]بیا بریم اون طرف مزرعه ها بدویم
[ترجمه گوگل]بیایید برای اجرا در سراسر زمینه ها بروید
[ترجمه گوگل]بیایید برای اجرا در سراسر زمینه ها بروید
3. Let's go for a run across the.
[ترجمه ترگمان]بیا بریم یه دوری بزنیم
[ترجمه گوگل]بیایید برای اجرا در سراسر
[ترجمه گوگل]بیایید برای اجرا در سراسر
4. We've run across a slight problem with the instruction manual.
[ترجمه ترگمان]ما در یک مشکل جزئی با دفترچه راهنما برخورد کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما در رابطه با یک مشکل جزئی با دستورالعمل دستورالعمل اجرا کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما در رابطه با یک مشکل جزئی با دستورالعمل دستورالعمل اجرا کرده ایم
5. A narrow ledge run across the northern face of the cliff.
[ترجمه ترگمان]یک لبه باریک در حاشیه شمالی صخره پیش می رود
[ترجمه گوگل]یک لبه باریک در سراسر چهره شمالی صخره اجرا می شود
[ترجمه گوگل]یک لبه باریک در سراسر چهره شمالی صخره اجرا می شود
6. He made a kamikaze run across three lanes of traffic.
[ترجمه ترگمان]او a را در عرض سه مسیر رفت و آمد انجام داد
[ترجمه گوگل]او کیمیاگرای را در سه خط ترافیک اجرا کرد
[ترجمه گوگل]او کیمیاگرای را در سه خط ترافیک اجرا کرد
7. He watched Karl run across the street to Tommy.
[ترجمه ترگمان]به کارل نگاه کرد که از خیابان به طرف تامی دوید
[ترجمه گوگل]او تماشا کرد کارل در خیابان به تامی رفت
[ترجمه گوگل]او تماشا کرد کارل در خیابان به تامی رفت
8. Tom happened to run across Jennie in the park last Sunday.
[ترجمه ترگمان]یکشنبه گذشته تام روی Jennie پارک کرده بود
[ترجمه گوگل]تام اتفاق افتاد که در یکشنبه گذشته در جنی در پارک حرکت کرد
[ترجمه گوگل]تام اتفاق افتاد که در یکشنبه گذشته در جنی در پارک حرکت کرد
9. I have run across a number of apprentices who worked long hours in part-time jobs in addition to their apprenticeships.
[ترجمه ترگمان]من به تعدادی از کارآموزان برخورد کرده ام که ساعت های طولانی در مشاغل پاره وقت کار می کنند و همچنین در دوره کارآموزی خود کار می کنند
[ترجمه گوگل]من در میان تعدادی از کارآموزان کار کرده ام که ساعتهای طولانی را در شغل نیمه وقت کار می کنند علاوه بر کارآموزی
[ترجمه گوگل]من در میان تعدادی از کارآموزان کار کرده ام که ساعتهای طولانی را در شغل نیمه وقت کار می کنند علاوه بر کارآموزی
10. He repeated his suicide run across the lanes again to take the Bradford exit.
[ترجمه ترگمان]او دوباره خودکشی خود را در خیابان ها تکرار کرد تا از خروجی برادفورد استفاده کند
[ترجمه گوگل]او خودکشی خود را دوباره در سراسر خطوط دوباره به خروج برادفورد
[ترجمه گوگل]او خودکشی خود را دوباره در سراسر خطوط دوباره به خروج برادفورد
11. We had to run across some open ground, dodging the bullets.
[ترجمه ترگمان]مجبور بودیم روی زمین باز بدویم و از گلوله ها فرار کنیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم در یک زمین باز باز کنیم و گلوله ها را از بین ببریم
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم در یک زمین باز باز کنیم و گلوله ها را از بین ببریم
12. Then the stumbling run across the car park, the lights dancing wildly inside his head.
[ترجمه ترگمان]سپس سکندری خوران از پارک اتومبیل گذشت، چراغ ها وحشیانه در سرش می رقصیدند
[ترجمه گوگل]سپس سر و صدا در سراسر پارک ماشین، چراغ رقص به شدت در داخل سر خود را اجرا کنید
[ترجمه گوگل]سپس سر و صدا در سراسر پارک ماشین، چراغ رقص به شدت در داخل سر خود را اجرا کنید
13. I run across the car park.
[ترجمه ترگمان] از پارک ماشین رد شدم
[ترجمه گوگل]من در پارک ماشین اجرا می کنم
[ترجمه گوگل]من در پارک ماشین اجرا می کنم
14. It might be amusing to run across her some time.
[ترجمه ترگمان]مدتی طول کشید تا با او برخورد کنیم
[ترجمه گوگل]ممکن است سرگرم کننده باشد که مدت زمان زیادی را برای او اجرا کند
[ترجمه گوگل]ممکن است سرگرم کننده باشد که مدت زمان زیادی را برای او اجرا کند
پیشنهاد کاربران
همون معنی come across
در عرض جایی دویدن
در وسط جایی دویدن
در وسط جایی دویدن
Find accidentally به طور تصادفی پیدا کردن
به طور اتفاقی کسی را دیدن یا ملاقات کردن
اتفاقی کسی یا چیزی را دیدن
کلمات دیگر: