مغولستان (هم جمهوری مغولستان و هم استان مغولستان چین)
mongolia
مغولستان (هم جمهوری مغولستان و هم استان مغولستان چین)
انگلیسی به فارسی
مغولستان
انگلیسی به انگلیسی
• mongolian people's republic; inner mongolian autonomous region; region in eastern asia containing the mongoloid peoples
the state of mongolia is a country in central asia. it was ruled by china from 1691 until 1911. between 1911 and 1924, when the people's republic of mongolia was proclaimed, russia (later the soviet union) and china struggled for control. the ussr became the dominant influence. the mongolian people's revolutionary party (mprp) was the sole legal party from 1924 to 1990, when political parties were legalized. punsalmaagiyn ochirbat became the first president of mongolia in 1990 and puntsagiyn jasray became prime minister in 1992. mongolia exports coal, copper, timber, and hides. high inflation is a serious economic problem.
the state of mongolia is a country in central asia. it was ruled by china from 1691 until 1911. between 1911 and 1924, when the people's republic of mongolia was proclaimed, russia (later the soviet union) and china struggled for control. the ussr became the dominant influence. the mongolian people's revolutionary party (mprp) was the sole legal party from 1924 to 1990, when political parties were legalized. punsalmaagiyn ochirbat became the first president of mongolia in 1990 and puntsagiyn jasray became prime minister in 1992. mongolia exports coal, copper, timber, and hides. high inflation is a serious economic problem.
جملات نمونه
1. Similar species of fish occur in Mongolia.
[ترجمه ترگمان]گونه های مشابهی از ماهی در مغولستان اتفاق می افتند
[ترجمه گوگل]گونه های مشابه ماهی در مغولستان رخ می دهد
[ترجمه گوگل]گونه های مشابه ماهی در مغولستان رخ می دهد
2. He pulled back forces from Mongolia, and he withdrew from Afghanistan.
[ترجمه ترگمان]او نیروهای مغولستان را عقب کشید و او از افغانستان عقب نشینی کرد
[ترجمه گوگل]او از نیروهای مغولستان عقب نشینی کرد و از افغانستان خارج شد
[ترجمه گوگل]او از نیروهای مغولستان عقب نشینی کرد و از افغانستان خارج شد
3. Mongolia seemed an unlikely candidate as the pacesetter for political change in Asia.
[ترجمه ترگمان]مغولستان به نظر یک کاندیدای غیر محتمل به عنوان the برای تغییر سیاسی در آسیا به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]مغولستان نامزد بعید به نظر می رسد که به عنوان پیشروی برای تغییر سیاسی در آسیا است
[ترجمه گوگل]مغولستان نامزد بعید به نظر می رسد که به عنوان پیشروی برای تغییر سیاسی در آسیا است
4. Mongolia, although poor, has considerable untapped resources of oil and minerals.
[ترجمه ترگمان]مغولستان، با این که فقیر است، منابع دست نخورده قابل توجهی از نفت و مواد معدنی دارد
[ترجمه گوگل]مغولستان، اگرچه فقیر است، منابع قابل ملاحظه ای از نفت و مواد معدنی دارد
[ترجمه گوگل]مغولستان، اگرچه فقیر است، منابع قابل ملاحظه ای از نفت و مواد معدنی دارد
5. China marches with Mongolia.
[ترجمه ترگمان]چین با مغولستان سفر می کند
[ترجمه گوگل]چین با مغولستان راه می رود
[ترجمه گوگل]چین با مغولستان راه می رود
6. Genghis khan is Mongolia outstanding strategist, statesman, his Mongol the department at (120pushed for big sweat, establish the Mongol khanate.
[ترجمه ترگمان]چنگیز خان یک استراتژیست برجسته، سیاست مدار، مغول، و مغول است که در (۱۲۰)به دلیل عرق ریختن بزرگ، خانات مغول را بنا کرد
[ترجمه گوگل]چنگیز خان استاد استراتژیک برجسته مغولستان، دولتمرد، بخش مغول خود را در (120 پوشیده برای عرق بزرگ، ایجاد مغول خوانسار
[ترجمه گوگل]چنگیز خان استاد استراتژیک برجسته مغولستان، دولتمرد، بخش مغول خود را در (120 پوشیده برای عرق بزرگ، ایجاد مغول خوانسار
7. In western Mongolia they add variety to their diets with horsemeat.
[ترجمه ترگمان]در مغولستان غربی، آن ها انواع مختلفی را به رژیم غذایی خود با horsemeat اضافه می کنند
[ترجمه گوگل]در مغولستان غربی آنها با رژیم های غذایی خود را با اسب سواری متنوع می کنند
[ترجمه گوگل]در مغولستان غربی آنها با رژیم های غذایی خود را با اسب سواری متنوع می کنند
8. The view of the green valleys in Inner Mongolia is really fantastic.
[ترجمه ترگمان]دیدن دره های سبز در مغولستان مرکزی واقعا خارق العاده است
[ترجمه گوگل]منظره دره های سبز در مغولستان در واقع فوق العاده است
[ترجمه گوگل]منظره دره های سبز در مغولستان در واقع فوق العاده است
9. Thermal visbreaking of inner Mongolia oil-sand bitumen was conducted at several temperatures for different lengths of time in the laboratory.
[ترجمه ترگمان]visbreaking حرارتی قیر - ماسه های نرم مغولستان در چند درجه حرارت برای طول مختلف زمان در آزمایشگاه انجام شد
[ترجمه گوگل]Visbreaking حرارت از مغناطیس داخلی نفت و شن و ماسه در دمای مختلف برای طول های مختلف در آزمایشگاه انجام شد
[ترجمه گوگل]Visbreaking حرارت از مغناطیس داخلی نفت و شن و ماسه در دمای مختلف برای طول های مختلف در آزمایشگاه انجام شد
10. An airport in Baotou, Inner Mongolia, was forced to shut to prevent passenger jets crashing into a UFO, according to reports.
[ترجمه ترگمان]طبق گزارش ها، یک فرودگاه در Baotou، مغولستان داخلی، مجبور شد تا از برخورد جت های مسافربری به یک بشقاب پرنده جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]بر اساس گزارش ها، یک فرودگاه در Baotou، Inner Mongolia، برای جلوگیری از سقوط هواپیمای مسافربری به UFO مجبور به بستن مجدد شد
[ترجمه گوگل]بر اساس گزارش ها، یک فرودگاه در Baotou، Inner Mongolia، برای جلوگیری از سقوط هواپیمای مسافربری به UFO مجبور به بستن مجدد شد
11. The microscopic structure of salix mongolia were studied, and its fiber shapes andchemical components measured.
[ترجمه ترگمان]ساختار میکروسکوپی of مغولستان نیز مورد مطالعه قرار گرفت و اشکال الیاف آن مولفه های andchemical اندازه گیری شد
[ترجمه گوگل]ساختار میکروسکوپی سولیکس مغولستان مورد بررسی قرار گرفت و اشکال فیبر و اجزای شیمیایی آن اندازه گیری شد
[ترجمه گوگل]ساختار میکروسکوپی سولیکس مغولستان مورد بررسی قرار گرفت و اشکال فیبر و اجزای شیمیایی آن اندازه گیری شد
12. Chinese black granite, Mongolia black granite and forest green granite are chose for cascades.
[ترجمه ترگمان]گرانیت سیاه چینی، گرانیت سیاه مغولستان و گرانیت سبز جنگلی برای آبشار انتخاب می شوند
[ترجمه گوگل]گرانیت سیاه چینی، گرانیت سیاه مغولستان و گرانیت سبز جنگل برای آبشارها انتخاب می شوند
[ترجمه گوگل]گرانیت سیاه چینی، گرانیت سیاه مغولستان و گرانیت سبز جنگل برای آبشارها انتخاب می شوند
13. Female shooter Li Jie from Inner Mongolia failed the tests for propranolol, an anti-anxiety drug used to prevent trembling in events such as shooting and archery.
[ترجمه ترگمان](Li Jie)، تیرانداز زن، از مغولستان مرکزی با استفاده از آزمایش ها propranolol، یک داروی ضد اضطراب که برای جلوگیری از لرزیدن در رویدادهایی مانند تیراندازی و تیراندازی استفاده شده بود، شکست خورد
[ترجمه گوگل]تیرانداز زن لی جی از مغولستان داخلی آزمایشات برای پروپرانولول، دارو ضد اضطراب مورد استفاده برای جلوگیری از لرزش در حوادثی مانند تیراندازی و تیراندازی، شکست خورد
[ترجمه گوگل]تیرانداز زن لی جی از مغولستان داخلی آزمایشات برای پروپرانولول، دارو ضد اضطراب مورد استفاده برای جلوگیری از لرزش در حوادثی مانند تیراندازی و تیراندازی، شکست خورد
14. Six wethers of Inner Mongolia crossbred sheep fitted with Permanent cannulae into the rumen and duodenum were used.
[ترجمه ترگمان]شش wethers از sheep مغولستان مرکزی با cannulae دائمی در the و duodenum مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]شش نفر از مغولستان داخلی گوسفندانی که با کانولهای دائمی در شکمبه و دوازدهه متلاشی شده اند، استفاده می شود
[ترجمه گوگل]شش نفر از مغولستان داخلی گوسفندانی که با کانولهای دائمی در شکمبه و دوازدهه متلاشی شده اند، استفاده می شود
کلمات دیگر: