• monies held by the public and the banks; unit of currency
monetary standard
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. The latter should be in the monetary standard as well, in my opinion.
[ترجمه ترگمان]دومی باید در معیار پولی هم باشد، به نظر من
[ترجمه گوگل]به نظر من، باید در استاندارد پولی نیز باشد
[ترجمه گوگل]به نظر من، باید در استاندارد پولی نیز باشد
2. A monetary standard under which the basic unit of currency is equal in value to and exchangeable for a specified amount of gold.
[ترجمه ترگمان]یک استاندارد مالی که در آن واحد پایه واحد پول برابر با مقدار مشخصی از طلا است
[ترجمه گوگل]یک استاندارد پولی که تحت آن واحد اساسی ارز در ارزش و ارزش مبادله برای یک مقدار معین طلا برابر است
[ترجمه گوگل]یک استاندارد پولی که تحت آن واحد اساسی ارز در ارزش و ارزش مبادله برای یک مقدار معین طلا برابر است
3. For, just as each nation is wont to reckon by that monetary standard with which it is most familiar, so must we do in other matters.
[ترجمه ترگمان]چون هر ملتی از این استاندارد پولی که با آن آشنا است به نظر نمی رسد، بنابراین ما باید در امور دیگر هم انجام دهیم
[ترجمه گوگل]برای همین، درست همانطور که هر ملتی بر اساس آن استاندارد پولی که بیشتر آشنا است، به آن احترام می گذارد، باید در سایر امور نیز انجام دهیم
[ترجمه گوگل]برای همین، درست همانطور که هر ملتی بر اساس آن استاندارد پولی که بیشتر آشنا است، به آن احترام می گذارد، باید در سایر امور نیز انجام دهیم
4. The economic theory or practice of using only one metal as a monetary standard.
[ترجمه ترگمان]نظریه اقتصادی یا عمل استفاده از تنها یک فلز به عنوان یک استاندارد مالی
[ترجمه گوگل]تئوری اقتصادی و یا تمرین استفاده از تنها یک فلز به عنوان یک استاندارد پولی
[ترجمه گوگل]تئوری اقتصادی و یا تمرین استفاده از تنها یک فلز به عنوان یک استاندارد پولی
5. Up to the frontiers of the Roman Empire, silk became a monetary standard for estimating the value of different products.
[ترجمه ترگمان]در مرزه ای امپراطوری روم، ابریشم یک استاندارد پولی برای برآورد ارزش محصولات مختلف شد
[ترجمه گوگل]تا مرزهای امپراتوری روم، ابریشم به یک استاندارد پولی برای برآورد ارزش محصولات مختلف تبدیل شد
[ترجمه گوگل]تا مرزهای امپراتوری روم، ابریشم به یک استاندارد پولی برای برآورد ارزش محصولات مختلف تبدیل شد
کلمات دیگر: