کلمه جو
صفحه اصلی

russia


روسیه (پایتخت: مسکو - نام رسمی: russian federation)

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a European and Asian country extending from the Baltic Sea to the Pacific Ocean; formerly the largest republic of the Soviet Union.

• large country located in europe and asia

جملات نمونه

1. Eastern Europe was important to Russia as a buffer against the West.
[ترجمه ترگمان]اروپای شرقی برای روسیه به عنوان یک حایل در برابر غرب مهم بود
[ترجمه گوگل]اروپای شرقی برای روسیه به عنوان یک بافر در برابر غرب مهم بود

2. Inflation needs to be curbed in Russia.
[ترجمه ترگمان]تورم در روسیه نیاز به مهار دارد
[ترجمه گوگل]تورم باید در روسیه محدود شود

3. Russia, he said, had reached the point of no return on the road to reform and had to go forward.
[ترجمه ترگمان]وی گفت که روسیه به نقطه بازگشت به مسیر اصلاحات رسیده و مجبور به جلو رفتن شده است
[ترجمه گوگل]او گفت، روسیه به نقطه بازگشت به راه اصلاحات رسیده و باید پیش برود

4. China bounds on Russia in the north.
[ترجمه ترگمان]چین در شمال به مرزه ای روسیه بر می گردد
[ترجمه گوگل]چین در شمال روسیه در مرز روسیه قرار دارد

5. He is the ambassador to Russia.
[ترجمه F.Kh] او سفیر روسیه است.
[ترجمه ترگمان]او سفیر روسیه است
[ترجمه گوگل]او سفیر روسیه است

6. Russia and the other republics are committed to destroying most of their nuclear arsenals.
[ترجمه ترگمان]روسیه و دیگر جمهوری های آن متعهد به نابود سازی بیشتر جنگ افزارهای هسته ای خود هستند
[ترجمه گوگل]روسیه و جمهوری های دیگر متعهد به نابودی بیشتر زرادخانه های هسته ای خود هستند

7. He served as a diplomat in Russia before the war.
[ترجمه ترگمان]او قبل از جنگ به عنوان دیپلمات در روسیه خدمت می کرد
[ترجمه گوگل]او قبل از جنگ به عنوان یک دیپلمات در روسیه خدمت کرد

8. Like many in Russia, she blamed the country'sfailings on futile attempts to catch up with the West.
[ترجمه ترگمان]مانند بسیاری از مردم روسیه، او این کشور را به تلاش بی هوده ای برای رسیدن به غرب متهم کرد
[ترجمه گوگل]همانند بسیاری در روسیه، او کشور را به تلاش های بیهوده برای عقب نشینی با غرب سوق داد

9. I saw Simon shortly before his departure for Russia.
[ترجمه ترگمان]من (سیمون)را کمی قبل از رفتن به روسیه دیدم
[ترجمه گوگل]سیمون در مدت کوتاهی قبل از خروج از روسیه دیدم

10. During his summer vacation he visited Russia.
[ترجمه ترگمان]او در تعطیلات تابستان به روسیه رفت
[ترجمه گوگل]در طول تعطیلات تابستانی او به روسیه سفر کرد

11. Russia is a riddle wrapped in a mystery inside an enigma.
[ترجمه ترگمان]روسیه معمایی است که در یک معما در درون یک معما پیچیده شده است
[ترجمه گوگل]روسیه یک معما است که در یک رمز و راز درون یک مفهوم پیچیده شده است

12. Russia has a wealth of coal and timber.
[ترجمه ترگمان]روسیه دارای ثروت زغال سنگ و چوب است
[ترجمه گوگل]روسیه دارای مقدار زیادی زغال سنگ و چوب است

13. Russia was the first country to forge a new economic system under the banner of Marxism.
[ترجمه ترگمان]روسیه اولین کشوری بود که سیستم اقتصادی جدیدی را تحت پرچم مارکسیسم ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]روسیه نخستین کشور بود که سیستم اقتصادی جدیدی را تحت سلطه مارکسیسم قرار داد

14. In 1920 Poland and Russia were still at war .
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۲۰ لهستان و روسیه هنوز در جنگ بودند
[ترجمه گوگل]در سال 1920 لهستان و روسیه هنوز در جنگ بودند

پیشنهاد کاربران

کشوری در نزدیکی قطب شمالی که اسکیمو ها در آنجا نیز ساکنند . کشوری دارای آب و هوای سرد و طبیعی است .

روسیه

کشور روسیه

روسیه ( به روسی: Россия، واج نویسی: راسیا ) با نام رسمی فدراسیون روسیه ( Российская Федерация، واج نویسی: راسیسکایا فدراتسیا ) پهناورترین کشور جهان است که در شمال اوراسیا قرار دارد. این کشور در آسیای شمالی و اروپای خاوری واقع است و با اقیانوس آرام شمالی و اقیانوس منجمد شمالی؛ و نیز با دریای خزر، دریای سیاه، و دریای بالتیک مرز آبی دارد. روسیه با ۱۴ کشور آسیایی و اروپایی مرز زمینی دارد و با کشورهای پیرامون دریای برینگ، دریای ژاپن، دریای کاسپین، دریای سیاه، و دریای بالتیک ارتباط دریایی دارد.


کلمات دیگر: