کلمه جو
صفحه اصلی

full up

انگلیسی به انگلیسی

• totally full, filled to the brim
if something is full up, it contains as much of something as it can and there is no room for anything else.
if you are full up, you have eaten so much that you cannot eat any more; an informal expression.

جملات نمونه

1. The prisons are all full up.
[ترجمه ترگمان]زندان ها همگی پر شده اند
[ترجمه گوگل]زندان ها تمام شده اند

2. Sorry, the hotel is full up tonight.
[ترجمه ترگمان] ببخشید، هتل امشب پر شده
[ترجمه گوگل]با عرض پوزش، هتل امشب کامل است

3. No more thank you, I'm full up.
[ترجمه ترگمان]دیگر از تو تشکر نمی کنم
[ترجمه گوگل]بیشتر از شما سپاسگزارم، من کامل هستم

4. I'm full up. I can't eat another thing.
[ترجمه زهرا] من سیرم شدم دیگه نمیتونم چیزی بخورم
[ترجمه ترگمان]من همه جا هستم من نمی تونم یه چیز دیگه بخورم
[ترجمه گوگل]من کامل هستم من نمی توانم چیز دیگری بخورم

5. The hotels are full up, and the guests have had to go to this dinky little motel way out on Stewart Avenue.
[ترجمه ترگمان]هتل پر شده و میهمانان باید به یک هتل کوچک و کوچک در خیابان استوارت بروند
[ترجمه گوگل]هتل ها پر است، و مهمانان مجبور به رفتن به این motel کمی motel راه در خیابان استوارت

6. No more for me, thanks-I'm full up.
[ترجمه ترگمان]بیش از این به خاطر من نیست، از جایم بلند می شوم
[ترجمه گوگل]بیشتر برای من، لطف، من کامل هستم

7. It was all full up and in the end I just sort of shoved my way in at the end beside some one.
[ترجمه ترگمان]همه جا پر بود و در آخر، من فقط راه خود را در کنار یکی از آن ها هل دادم
[ترجمه گوگل]همه چیز تمام شد و در نهایت من فقط به دنبال راهی برای رسیدن به کنار یکی از آنها بودم

8. The circles were full up, and therefore man was not a part of the animal kingdom at all.
[ترجمه ترگمان]دایره بزرگ پر بود و به همین جهت مرد هیچ قسمتی از سرزمین حیوانات نبود
[ترجمه گوگل]دایره ها پر بود، و بنابراین مرد جزء حیوانات حیوانات نبود

9. We're practically full up, but I'll see.
[ترجمه ترگمان]ما تقریبا پر هستیم، اما می بینم
[ترجمه گوگل]ما عملا پر شده است، اما من خواهید دید

10. The drawer was full up with old clothes.
[ترجمه ترگمان]کشو پر از لباس های کهنه بود
[ترجمه گوگل]کشو پر از لباس های قدیمی بود

11. The space there is nearly full up. We can stow only approximately 10 tons at most.
[ترجمه ترگمان]فضا تقریبا پر شده است ما می توانیم تقریبا ۱۰ تن را در بیشتر جا کنیم
[ترجمه گوگل]فضای تقریبا کامل است ما می توانیم حداکثر تا حدود 10 تن را تحمل کنیم

12. The boy went on eating until he was full up.
[ترجمه ترگمان]پسر به خوردن ادامه داد تا اینکه کام لا بیدار شد
[ترجمه گوگل]پسربچه تا زمانی که تمام شده بود، غذا خورد

13. I'm full up with work till late tonight.
[ترجمه ترگمان]تا دیروقت کار دارم
[ترجمه گوگل]تا دیر وقت امشب کارم تمام می شود

14. We cannot understand Full Up by LOS signal (Please refer as attachment) which will be effected to receiving sensitivity.
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم کامل را با این سیگنال درک کنیم (لطفا به عنوان ضمیمه مراجعه کنید)که برای دریافت حساسیت تحت تاثیر قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]ما نمیتوانیم به صورت کامل با استفاده از سیگنال LOS (لطفا به عنوان پیوست) مراجعه کنید که برای دریافت حساسیت انجام می شود

پیشنهاد کاربران

Quite full
Completely full


کلمات دیگر: