(سازمان استقلال طلب ایرلندی) شین فین
sinn fein
(سازمان استقلال طلب ایرلندی) شین فین
انگلیسی به فارسی
(سازمان استقلال طلب ایرلندی) شین فین
سین فیین
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
مشتقات: Sinn Feiner (n.), Sinn Feinism (n.)
مشتقات: Sinn Feiner (n.), Sinn Feinism (n.)
• : تعریف: a militant nationalist organization founded in Ireland about 1905 to promote political and economic independence, and now promoting the unification of Ireland.
• irish political organization which supports complete separation of all ireland from great britain
جملات نمونه
1. Many people consider Sinn Fein to be the political wing of the IRA.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم شین فین را جناح سیاسی IRA می دانند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم سین فین را به عنوان جناح سیاسی IRA در نظر می گیرند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم سین فین را به عنوان جناح سیاسی IRA در نظر می گیرند
2. Sinn Fein is excluded from peace talks that are now at a virtual standstill.
[ترجمه ترگمان]شین فین از مذاکرات صلح کنار گذاشته شده است که اکنون به حالت تعطیل درآمده است
[ترجمه گوگل]Sinn Fein از مذاکرات صلح که در حال حاضر به حالت تعطیل مجازی محروم هستند، محروم می شود
[ترجمه گوگل]Sinn Fein از مذاکرات صلح که در حال حاضر به حالت تعطیل مجازی محروم هستند، محروم می شود
3. But Gerard Brophy, a Sinn Fein councillor, said it was an attempt to provoke a reaction from young nationalists.
[ترجمه ترگمان]اما جرارد Brophy، مشاور شین فین، گفت که این تلاشی برای تحریک واکنشی از سوی ناسیونالیست های جوان بود
[ترجمه گوگل]اما جرارد برفی، یک مشاور شوروی سین، گفت که این تلاش برای تحریک واکنش ناسیونالیست های جوان است
[ترجمه گوگل]اما جرارد برفی، یک مشاور شوروی سین، گفت که این تلاش برای تحریک واکنش ناسیونالیست های جوان است
4. Trimble demanded an explanation from Sinn Fein.
[ترجمه ترگمان]تریمبل خواستار توضیح از سوی شین فین شد
[ترجمه گوگل]Trimble خواستار توضیح از Sinn Fein شد
[ترجمه گوگل]Trimble خواستار توضیح از Sinn Fein شد
5. All the parties to the peace process, including Sinn Fein, denounced the bombing.
[ترجمه ترگمان]همه احزاب در روند صلح از جمله شین فین این بمب گذاری را محکوم کردند
[ترجمه گوگل]تمام طرفهای روند صلح، از جمله سین فیین، بمب گذاری را محکوم کردند
[ترجمه گوگل]تمام طرفهای روند صلح، از جمله سین فیین، بمب گذاری را محکوم کردند
6. Just two days earlier, Martin McGuinness, the chief Sinn Fein negotiator, had announced that he would oversee the arms decommissioning process for Sinn Fein.
[ترجمه ترگمان]تنها دو روز پیش، مارتین مک گینس، مذاکره کننده ارشد شین فین اعلام کرده بود که بر روند انهدام سلاح ها برای شین فین نظارت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]فقط دو روز پیش، مارتین مک گینس، سرپرست مذاکره کننده Sinn Fein، اعلام کرد که او به فرایند انحلال اسلحه برای Sinn Fein نظارت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]فقط دو روز پیش، مارتین مک گینس، سرپرست مذاکره کننده Sinn Fein، اعلام کرد که او به فرایند انحلال اسلحه برای Sinn Fein نظارت خواهد کرد
7. Sinn Fein is accused each other of provoking incidents, in violation of the peace agreement.
[ترجمه ترگمان]شین فین، به نقض توافق نامه صلح، به یکدیگر متهم شده است
[ترجمه گوگل]سین فیین هر یک از موارد حادثه را تحقیر می کند و به نقض توافقنامه صلح می پردازد
[ترجمه گوگل]سین فیین هر یک از موارد حادثه را تحقیر می کند و به نقض توافقنامه صلح می پردازد
8. The hope is that the substantial support Sinn Fein's peace platform received at the polls will convince the I. R. A. that the republicans who voted for Sinn Fein do not want a resumption of violence.
[ترجمه ترگمان]امید این است که پشتیبانی اساسی از پلت فرم صلح شین فین در پای صندوق های رای من را متقاعد خواهد کرد ر الف که جمهوری خواهان که به شین فین رای دادند خواهان از سرگیری خشونت نیستند
[ترجمه گوگل]امید است که حمایت قابل توجهی از پیمان صلح سین فیین در رای گیری ها، منهدم شود که جمهوری خواهان که برای سین فیین رای دادند، تمایل به سرنگونی خشونت نداشته باشند
[ترجمه گوگل]امید است که حمایت قابل توجهی از پیمان صلح سین فیین در رای گیری ها، منهدم شود که جمهوری خواهان که برای سین فیین رای دادند، تمایل به سرنگونی خشونت نداشته باشند
9. During the visit he promised to push Sinn Fein to make concrete positive decisions.
[ترجمه ترگمان]او در طی این دیدار قول داد که شین فین را وادار به اتخاذ تصمیمات مثبت عینی کند
[ترجمه گوگل]در طی این بازدید او وعده داده بود که Sinn Fein را به منظور تصمیم گیری مثبت مثبت تحریک کند
[ترجمه گوگل]در طی این بازدید او وعده داده بود که Sinn Fein را به منظور تصمیم گیری مثبت مثبت تحریک کند
10. More than 90 percent of Sinn Fein party members had endorsed the Good Friday accord.
[ترجمه ترگمان]بیش از ۹۰ درصد اعضای حزب شین فین این پیمان روز جمعه را تایید کردند
[ترجمه گوگل]بیش از 90 درصد از اعضای حزب سین فیین موافقت نامه جمعه را تایید کرده اند
[ترجمه گوگل]بیش از 90 درصد از اعضای حزب سین فیین موافقت نامه جمعه را تایید کرده اند
11. How many Northern Ireland Protestants vote for Sinn Fein?
[ترجمه ترگمان]چند نفر از پروتستان های ایرلند شمالی به نفع شین فین رای دادند؟
[ترجمه گوگل]چندین پروتستان ایرلند شمالی برای سین فیین رای می دهند؟
[ترجمه گوگل]چندین پروتستان ایرلند شمالی برای سین فیین رای می دهند؟
12. Mr Trimble's opponents within unionism say they will put forward a motion to exclude Sinn Fein from government.
[ترجمه ترگمان]مخالفان آقای Trimble در اتحادیه unionism می گویند که آن ها طرحی را برای حذف شین فین از دولت مطرح خواهند کرد
[ترجمه گوگل]مخالفان آقای Trimble درون اتحادیه می گویند که آنها پیشنهادی برای حذف Sinn Fein از دولت ارائه می دهند
[ترجمه گوگل]مخالفان آقای Trimble درون اتحادیه می گویند که آنها پیشنهادی برای حذف Sinn Fein از دولت ارائه می دهند
13. Civil rights groups also reacted positively to the changes, but Sinn Fein seemed unimpressed.
[ترجمه ترگمان]گروه های مدافع حقوق مدنی نیز واکنش مثبتی نسبت به این تغییرات داشتند، اما شین فین ظاهرا تحت تاثیر قرار نگرفته بود
[ترجمه گوگل]گروه های حقوق مدنی نیز مثبت به تغییرات واکنش نشان دادند، اما Sinn Fein به نظر نمی رسید
[ترجمه گوگل]گروه های حقوق مدنی نیز مثبت به تغییرات واکنش نشان دادند، اما Sinn Fein به نظر نمی رسید
14. There, the current issue is whether or not to include Sinn Fein in all-party talks.
[ترجمه ترگمان]در آنجا، مساله فعلی این است که آیا باید شین فین در مذاکرات همه احزاب را شامل شود یا خیر
[ترجمه گوگل]در اینجا، موضوع کنونی این است که آیا سین فیین را در مذاکرات تمام حزبی شامل شود یا خیر
[ترجمه گوگل]در اینجا، موضوع کنونی این است که آیا سین فیین را در مذاکرات تمام حزبی شامل شود یا خیر
کلمات دیگر: