جنگ ترسناک
trench warfare
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• type of combat in which soldiers fight from the inside of trenches (from world war i)
trench warfare is a situation that develops in a military conflict, when soldiers on both sides shelter in trenches and launch weapons at each other from there.
trench warfare is a situation that develops in a military conflict, when soldiers on both sides shelter in trenches and launch weapons at each other from there.
جملات نمونه
1. He never experienced the full horrors of trench warfare.
[ترجمه ترگمان]او هرگز ترس های کامل جنگ را تجربه نکرده بود
[ترجمه گوگل]او هیچوقت وحشت کامل جنگ جنگی را تجربه نکرد
[ترجمه گوگل]او هیچوقت وحشت کامل جنگ جنگی را تجربه نکرد
2. Lastly, trench warfare is a policy Mr Yeltsin has pursued with some success for much of the past 1months.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، جنگ trench یک سیاست است که آقای یلتسین در طی ۱ ماه گذشته با برخی موفقیت ها دنبال شده است
[ترجمه گوگل]نهایتا جنگ جنگی یک سیاست است آقای یلتسین با موفقیتی برای بسیاری از 1 ماه گذشته روبرو شده است
[ترجمه گوگل]نهایتا جنگ جنگی یک سیاست است آقای یلتسین با موفقیتی برای بسیاری از 1 ماه گذشته روبرو شده است
3. More years of trench warfare and carnage on the Western Front. were now almost unavoidable.
[ترجمه ترگمان]سال های بیشتری از جنگ جوی و کشتار در غرب غربی ما الان تقریبا اجتناب ناپذیره
[ترجمه گوگل]سالهای طولانی تر شدن جنگ و کشتار در جبهه غربی در حال حاضر تقریبا اجتناب ناپذیر است
[ترجمه گوگل]سالهای طولانی تر شدن جنگ و کشتار در جبهه غربی در حال حاضر تقریبا اجتناب ناپذیر است
4. The little-noticed trench warfare over Senate confirmation of presidential appointees is nothing new.
[ترجمه ترگمان]جنگ trench که در سنا مورد تایید مجلس سنا قرار گرفته، چیز تازه ای نیست
[ترجمه گوگل]کمیابی متوجه جنگ در حال عبور از مجلس سنا تأیید انتخاب ریاست جمهوری چیزی جدید نیست
[ترجمه گوگل]کمیابی متوجه جنگ در حال عبور از مجلس سنا تأیید انتخاب ریاست جمهوری چیزی جدید نیست
5. Yet to continue trench warfare as before would be a mistake.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تا پیش از آن که به جنگ trench ادامه دهد، یک اشتباه بود
[ترجمه گوگل]با این حال ادامه جنگ با ترانشه همانطور که قبلا بود، اشتباه است
[ترجمه گوگل]با این حال ادامه جنگ با ترانشه همانطور که قبلا بود، اشتباه است
6. In the trench warfare in a lot of his comrades were wounded in the gunfire.
[ترجمه ترگمان]در جنگ سنگر تعداد زیادی از رفقایش در تیراندازی مجروح شده بودند
[ترجمه گوگل]در جنگ های ترنچ در بسیاری از رفقای خود در آتش زدن زخمی شد
[ترجمه گوگل]در جنگ های ترنچ در بسیاری از رفقای خود در آتش زدن زخمی شد
7. W . W . I was fought with trench warfare.
[ترجمه ترگمان]دبلیو دبلیو من با جنگ trench جنگیدم
[ترجمه گوگل]W W من با جنگ با ترانشه جنگیدم
[ترجمه گوگل]W W من با جنگ با ترانشه جنگیدم
8. Instead, 70,000 on both sides died in trench warfare; a stalemate led to a truce.
[ترجمه ترگمان]در عوض، ۷۰۰۰۰ نفر در هر دو طرف در جنگ trench کشته شدند؛ بن بست به بن بست رسید
[ترجمه گوگل]در عوض، هفتاد و هشت نفر در هر دو طرف در جنگ با ترانشه کشته شدند؛ یک بن بست موجب آتش بس شد
[ترجمه گوگل]در عوض، هفتاد و هشت نفر در هر دو طرف در جنگ با ترانشه کشته شدند؛ یک بن بست موجب آتش بس شد
9. WSJ: You've described the filmmaking process as trench warfare.
[ترجمه ترگمان]WSJ: شما فرآیند ساخت فیلم سازی را به عنوان جنگ سنگری توصیف کرده اید
[ترجمه گوگل]WSJ شما فرآیند فیلم سازی را به عنوان جنگ ترسناک توصیف کرده اید
[ترجمه گوگل]WSJ شما فرآیند فیلم سازی را به عنوان جنگ ترسناک توصیف کرده اید
10. Diplomacy becomes trench warfare.
[ترجمه ترگمان]دیپلماسی به جنگ trench تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]دیپلماسی جنگ را تکان می دهد
[ترجمه گوگل]دیپلماسی جنگ را تکان می دهد
11. The musical evokes the courage and humour of the troops amidst the horror of trench warfare.
[ترجمه ترگمان]موسیقی، شجاعت و شجاعت قشون را در میان وحشت جنگ trench پدید می آورد
[ترجمه گوگل]موزیکال شجاعت و طنز سربازان را در معرض ترس و وحشت از جنگ تونک قرار می دهد
[ترجمه گوگل]موزیکال شجاعت و طنز سربازان را در معرض ترس و وحشت از جنگ تونک قرار می دهد
12. They changed the way we fought war -- caused us to back away from trench warfare.
[ترجمه ترگمان]آن ها روشی را که ما با جنگ جنگیدیم عوض کردند - - باعث شد که ما از جنگ trench عقب نشینی کنیم
[ترجمه گوگل]آنها راه ما جنگ را تغییر دادند - ما را مجبور به عقب نشینی از جنگ با چاله کرد
[ترجمه گوگل]آنها راه ما جنگ را تغییر دادند - ما را مجبور به عقب نشینی از جنگ با چاله کرد
13. Instead of the war ending quickly, it became bogged down in trench warfare.
[ترجمه ترگمان]در عوض جنگ به سرعت پایان یافت و در جنگ trench فرو رفت
[ترجمه گوگل]به جای آنکه جنگ به سرعت به پایان برسد، جنگ دراز کشیده شد
[ترجمه گوگل]به جای آنکه جنگ به سرعت به پایان برسد، جنگ دراز کشیده شد
14. Under certain conditions, warfare works better to the overall victory than trench warfare.
[ترجمه ترگمان]تحت شرایط خاص، جنگ برای پیروزی کلی نسبت به جنگ trench بهتر عمل می کند
[ترجمه گوگل]در شرایط خاص، جنگ به طور کلی به پیروزی کلی نسبت به جنگ با تونک کار می کند
[ترجمه گوگل]در شرایط خاص، جنگ به طور کلی به پیروزی کلی نسبت به جنگ با تونک کار می کند
دانشنامه عمومی
جنگ سنگر به سنگر؛ نبرد سنگرها. وضعیتى که در آن طرفین جنگ در سنگر پناه می گیرند.
کلمات دیگر: