(زیست شناسی) تک تاگی
monoclonal
(زیست شناسی) تک تاگی
انگلیسی به فارسی
(زیستشناسی) تک تاگی
مونوکلونال
انگلیسی به انگلیسی
• having or being derived from a single clone
جملات نمونه
1. Stable class I molecules were recovered with the monoclonal antibody W6/3
[ترجمه ترگمان]کلاس پایدار من با آنتی بادی مونوکلونال W۶ \/ ۳ بازیابی شد
[ترجمه گوگل]مولکول های پایدار کلاس I با آنتی بادی منوکلونال W6 / 3 بازیابی شدند
[ترجمه گوگل]مولکول های پایدار کلاس I با آنتی بادی منوکلونال W6 / 3 بازیابی شدند
2. In addition the monoclonal antibody showed weak cross reactivity with epithelium.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آنتی بادی مونوکلونال، واکنش پذیری عرضی ضعیف با بافت پوششی را نشان داد
[ترجمه گوگل]علاوه بر آن، آنتی بادی منوکلونال، واکنش ضعیفی را با اپیتلیوم نشان داد
[ترجمه گوگل]علاوه بر آن، آنتی بادی منوکلونال، واکنش ضعیفی را با اپیتلیوم نشان داد
3. This monoclonal antibody shows no cross reactivity with transforming growth factor alpha.
[ترجمه ترگمان]این آنتی بادی مونوکلونال reactivity را با تبدیل عامل رشد آلفا نشان نمی دهد
[ترجمه گوگل]این آنتی بادی monoclonal نشان دهنده واکنش متقابل با تبدیل عامل رشد آلفا نیست
[ترجمه گوگل]این آنتی بادی monoclonal نشان دهنده واکنش متقابل با تبدیل عامل رشد آلفا نیست
4. FIG. 1 Binding of anti-cadherin monoclonal antibodies to cadherins expressed by epidermal Langerhans cells and keratinocytes.
[ترجمه ترگمان]شکل ۱ اتصال آنتی بادی مونوکلونال - به cadherins که توسط سلول های Langerhans و keratinocytes بیان می شود
[ترجمه گوگل]شکل 1 اتصال آنتی بادیهای ضد کادیرین مونوکلونال به کادرگین ها بیان شده توسط سلول های لانگرهانس اپیدرمال و کراتینوسیت ها
[ترجمه گوگل]شکل 1 اتصال آنتی بادیهای ضد کادیرین مونوکلونال به کادرگین ها بیان شده توسط سلول های لانگرهانس اپیدرمال و کراتینوسیت ها
5. A panel of monoclonal antibodies were used to characterise the gastric lymphoma in all 50 patients who had undergone surgery.
[ترجمه ترگمان]یک پانل پادتن در هر ۵۰ سالگی که به عمل جراحی مبتلا شده بود، to و characterise نام داشت
[ترجمه گوگل]یک گروه از آنتیبادیهای منوکلونال برای مشخص کردن لنفوم معده در 50 بیمار تحت عمل جراحی استفاده شد
[ترجمه گوگل]یک گروه از آنتیبادیهای منوکلونال برای مشخص کردن لنفوم معده در 50 بیمار تحت عمل جراحی استفاده شد
6. An irrelevant monoclonal antibody, J to human small intestinal brush border membranes served as a negative control.
[ترجمه ترگمان]آنتی بادی مونوکلونال irrelevant، J به غشا مرزی کوچک روده انسان، به عنوان یک کنترل منفی عمل کرد
[ترجمه گوگل]یک آنتیبادی مونوکلونال نامناسب، غشای مرزهای مرفین روده کوچک انسانی J به عنوان یک کنترل منفی عمل می کند
[ترجمه گوگل]یک آنتیبادی مونوکلونال نامناسب، غشای مرزهای مرفین روده کوچک انسانی J به عنوان یک کنترل منفی عمل می کند
7. The data have been verified immunohistochemically using the monoclonal antibody Ki-6to show a reduction in the labelling index.
[ترجمه ترگمان]داده ها با استفاده از آنتی بادی مونوکلونال Ki، تایید شدند تا کاهشی را در شاخص labelling نشان دهند
[ترجمه گوگل]داده ها توسط ایمونوهیستوشیمی با استفاده از آنتی بادی مونوکلونال Ki-6 نشان داده شده اند که نشان دهنده کاهش شاخص برچسب گذاری است
[ترجمه گوگل]داده ها توسط ایمونوهیستوشیمی با استفاده از آنتی بادی مونوکلونال Ki-6 نشان داده شده اند که نشان دهنده کاهش شاخص برچسب گذاری است
8. He talks a lot these days about monoclonal antibodies.
[ترجمه ترگمان]او این روزها در مورد آنتی بادی مونوکلونال صحبت می کند
[ترجمه گوگل]او این روزها درباره آنتی بادیهای مونوکلونال صحبت می کند
[ترجمه گوگل]او این روزها درباره آنتی بادیهای مونوکلونال صحبت می کند
9. Due to the presence of this monoclonal protein, the serum total protein will be elevated.
[ترجمه ترگمان]به خاطر حضور این پروتئین مونوکلونال، پروتئین کل سرم بالا خواهد آمد
[ترجمه گوگل]با توجه به وجود این پروتئین منوکلونال، پروتئین کل سرم افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]با توجه به وجود این پروتئین منوکلونال، پروتئین کل سرم افزایش خواهد یافت
10. The monoclonal antibody that we used is as sensitive to halofantrine as to its main metabolite, whose half-life exceeds 3 days.
[ترجمه ترگمان]آنتی بادی مونوکلونال که ما از آن استفاده کردیم، به اندازه متابولیت های اصلی اش، که نیمی از عمر آن از ۳ روز تجاوز می کند، حساس است
[ترجمه گوگل]آنتیبادی مونوکلونال که ما استفاده کردیم به عنوان متالویت اصلی، که نیمه عمر آن بیش از 3 روز است، حساس به هالفانترین است
[ترجمه گوگل]آنتیبادی مونوکلونال که ما استفاده کردیم به عنوان متالویت اصلی، که نیمه عمر آن بیش از 3 روز است، حساس به هالفانترین است
11. The monoclonal antibodies work by combating the T-Lymphocytes and other threatening cells.
[ترجمه ترگمان]آنتی بادی مونوکلونال که با مبارزه با T - Lymphocytes و دیگر سلول های تهدید کننده کار می کند، کار می کند
[ترجمه گوگل]آنتی بادی های مونوکلونال با مبارزه با لنفوسیت های T و سایر سلول های تهدید کننده کار می کنند
[ترجمه گوگل]آنتی بادی های مونوکلونال با مبارزه با لنفوسیت های T و سایر سلول های تهدید کننده کار می کنند
12. Monoclonal antibodies against pre-S proteins have recently become available for tissue staining.
[ترجمه ترگمان]آنتی بادی monoclonal در برابر پروتیین های قبل از S اخیرا برای رنگ آمیزی بافت در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]آنتی بادی های مونوکلونال در برابر پروتئین های پیش از S اخیرا برای رنگ آمیزی بافت ها در دسترس بوده است
[ترجمه گوگل]آنتی بادی های مونوکلونال در برابر پروتئین های پیش از S اخیرا برای رنگ آمیزی بافت ها در دسترس بوده است
13. We have raised five monoclonal antibodies against a synthetic dodecapeptide of A-gliadin.
[ترجمه ترگمان]پنج آنتی بادی مونوکلونال against را در برابر a مصنوعی A - gliadin پرورش دادیم
[ترجمه گوگل]ما پنج آنتی بادی منوکلونال را در مقابل یک دودکاپتید مصنوعی A-gliadin مطرح کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما پنج آنتی بادی منوکلونال را در مقابل یک دودکاپتید مصنوعی A-gliadin مطرح کرده ایم
14. Blots were probed with monoclonal antibody supernatant at a dilution of 1:
[ترجمه ترگمان]blots با آنتی بادی مونوکلونال antibody در رقیق شدگی ۱: بررسی شدند:
[ترجمه گوگل]نمونه ها با استفاده از سوپرمناتان آنتی بادی مونوکلونال در رقت 1:
[ترجمه گوگل]نمونه ها با استفاده از سوپرمناتان آنتی بادی مونوکلونال در رقت 1:
15. Murine monoclonal antibodies conjugated with plasminogen activators may be valuable for targeting the therapeutic agent to thrombus.
[ترجمه ترگمان]murine آنتی بادی مونوکلونال conjugated با plasminogen activators ممکن است برای هدف قرار دادن عامل درمانی به thrombus، ارزشمند باشد
[ترجمه گوگل]آنتیبادیهای مونوکلونال موشهای متصل با فعال کنندههای پلاسمینوژن ممکن است برای هدف قرار دادن عامل درمانی برای ترومبوز مفید باشند
[ترجمه گوگل]آنتیبادیهای مونوکلونال موشهای متصل با فعال کنندههای پلاسمینوژن ممکن است برای هدف قرار دادن عامل درمانی برای ترومبوز مفید باشند
کلمات دیگر: