hopped، روی یک پا جستن، رازک بار اوردن، لی لی کردن، جست وخیز کوچک کردن، رقصیدن، پرواز دادن، لنگان لنگان راه رفتن، پلکیدن، خمیدن
hopped
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
پریدن در زمان گذشته
مثل:
The kangroo hopped in the yard yester day
کانگرو دیروز پرید در حیاط ما
مثل:
The kangroo hopped in the yard yester day
کانگرو دیروز پرید در حیاط ما
کلمات دیگر: