تزریق، بر انگیختن، ریختن، دم کردن، القاء کردن، پاشیدن
infusing
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
برانگیختن
ریختن
القا کردن
fill, pervade
her work is infused
ریختن
القا کردن
fill, pervade
her work is infused
کلمات دیگر:
تزریق، بر انگیختن، ریختن، دم کردن، القاء کردن، پاشیدن