هراسناک یا دلواپس یا عصبانی کردن
churn up
هراسناک یا دلواپس یا عصبانی کردن
جملات نمونه
1. The sea was churned up by heavy winds.
[ترجمه ترگمان]دریا توسط باده ای سنگین به هم می خورد
[ترجمه گوگل]دریا توسط باد های سنگین خرد شده بود
[ترجمه گوگل]دریا توسط باد های سنگین خرد شده بود
2. The earth had been churned up by the wheels of the tractor.
[ترجمه ترگمان]زمین از چرخ های یک تراکتور به هم خورده بود
[ترجمه گوگل]زمین توسط چرخ های تراکتور خرد شده بود
[ترجمه گوگل]زمین توسط چرخ های تراکتور خرد شده بود
3. Though she looked calm, in reality she was churned up inside.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه او آرام به نظر می رسید، در واقع او از داخل دست و پا می زد
[ترجمه گوگل]اگرچه او به آرامی نگاه کرد، در واقع او را درون زد
[ترجمه گوگل]اگرچه او به آرامی نگاه کرد، در واقع او را درون زد
4. The lawn had been churned up by the tractor.
[ترجمه ترگمان]تراکتور با تراکتور پر شده بود
[ترجمه گوگل]چمن توسط تراکتور خرد شده بود
[ترجمه گوگل]چمن توسط تراکتور خرد شده بود
5. When I drove away from the house for the last time, I was churned up inside.
[ترجمه ترگمان]وقتی برای آخرین بار از خانه دور شدم، داخل شدم
[ترجمه گوگل]وقتی که من برای آخرین بار از خانه رفتم، در داخل من زدم
[ترجمه گوگل]وقتی که من برای آخرین بار از خانه رفتم، در داخل من زدم
6. His visit churned up bitter memories.
[ترجمه ترگمان]دیدار او خاطرات تلخ را به هم ریخت
[ترجمه گوگل]دیدار او خاطرات تلخ را خاموش کرد
[ترجمه گوگل]دیدار او خاطرات تلخ را خاموش کرد
7. Cars and motorbikes had churned up the field.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل ها و موتور سیکلت در میدان به این سو و آن سو می رفتند
[ترجمه گوگل]ماشینها و موتورسیکلتها میدان را ترک کردند
[ترجمه گوگل]ماشینها و موتورسیکلتها میدان را ترک کردند
8. The oars had churned up the mud, clouding the water.
[ترجمه ترگمان]پاروها را در آب فرو برده بودند
[ترجمه گوگل]جوجه ها گل را خنثی کرده و آب را پوشیده بودند
[ترجمه گوگل]جوجه ها گل را خنثی کرده و آب را پوشیده بودند
9. The recent rain had churned up the waterfall into a muddy whirlpool.
[ترجمه ترگمان]باران تازه آبشار را درون یک گرداب گل آلود فرو کرده بود
[ترجمه گوگل]باران اخیر آبشار را به یک گرداب گل آلود تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]باران اخیر آبشار را به یک گرداب گل آلود تبدیل کرده است
10. For most special learners, the reservoir of self respect is not deep, and is easily churned up into disarray.
[ترجمه ترگمان]برای most special، منبع احترام به نفس عمیق نیست و به راحتی دچار بی نظمی می شود
[ترجمه گوگل]برای اکثر زبان آموزان خاص، مخزن احترام به نفس عمیق نیست و به راحتی به ناامیدی تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]برای اکثر زبان آموزان خاص، مخزن احترام به نفس عمیق نیست و به راحتی به ناامیدی تبدیل می شود
11. That his warm breath on her face churned up her insides to such an extent that she was forced to lie rigid?
[ترجمه ترگمان]این که نفس گرم او در چهره اش چنان به هم خورد که مجبور شد سفت و سخت دراز بکشد؟
[ترجمه گوگل]نفس گرم خود را در چهره اش به اندازه ای که او را مجبور به دروغ سفت و سخت کرد، از بین برد
[ترجمه گوگل]نفس گرم خود را در چهره اش به اندازه ای که او را مجبور به دروغ سفت و سخت کرد، از بین برد
12. Each would have spent more time churning up enthusiasm within his political base.
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها زمان بیشتری را صرف تحریک شور و اشتیاق در پایگاه سیاسی خود می کرد
[ترجمه گوگل]هرکدام وقت بیشتری را صرف شورش درون پایگاه سیاسی خود می کردند
[ترجمه گوگل]هرکدام وقت بیشتری را صرف شورش درون پایگاه سیاسی خود می کردند
13. They don't churn up wild flowers and they are very popular with the tourists.
[ترجمه ترگمان]آن ها گله ای وحشی ایجاد نمی کنند و با توریست ها بسیار محبوب هستند
[ترجمه گوگل]آنها گلهای وحشی را خرد نمی کنند و با گردشگران بسیار محبوب هستند
[ترجمه گوگل]آنها گلهای وحشی را خرد نمی کنند و با گردشگران بسیار محبوب هستند
14. Spiralling cyclone winds churn up ocean waters.
[ترجمه ترگمان]طوفان باده ای موسمی آب اقیانوس را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]باد های سیکلون دایره ای به آبهای اقیانوس ختم می شوند
[ترجمه گوگل]باد های سیکلون دایره ای به آبهای اقیانوس ختم می شوند
پیشنهاد کاربران
Churn up mean s mention somthing that unpleasent in past
کلمات دیگر: