کلمه جو
صفحه اصلی

attacks

انگلیسی به فارسی

حملات، حمله، یورش، تعرض، تجاوز، تاخت، تاخت و تاز، تکش، اصابت یا نزول ناخوشی، حمله کردن، حمله کردن بر، مبادرت کردن به، تاخت کردن، مورد حمله قرار دادن، تعرض کردن


جملات نمونه

1. newspaper attacks
حملات روزنامه ها

2. newspaper attacks were a symptom but not a cause of public discontent
حملات مطبوعات نشانه ی نارضایتی همگانی بودند نه علت آن.

3. redoubled attacks
حملات مضاعف

4. sustained attacks
حملات پیگیر (مستمر)

5. this venom attacks the nervous system
این زهر سلسله ی اعصاب را مورد حمله قرار می دهد.

6. a crescendo of attacks upon the city
اوج گیری حملات بر شهر

7. the enemy's repeated attacks were repulsed
حملات پی درپی دشمن پس زده شد.

8. the enemy's violent attacks
حملات شدید دشمن

9. the enemy renewed its attacks
دشمن حملات خود را از سرگرفت.

10. the guerrillas intensified their attacks
چریک ها بر شدت حملات خود افزودند.

11. they mounted a few night attacks
آنها دست به چند حمله ی شبانه زدند.

12. an immediate end to all armed attacks
خاتمه ی فوری همه ی حملات مسلحانه

13. he became a target of newspaper attacks
او آماج حمله ی روزنامه ها شد.

14. their resistance against the enemy's repeated attacks
ایستادگی آنان در برابر تک های پیاپی دشمن

15. i felt the barb of his personal attacks
زنندگی حملات شخصی او را احساس می کردم.

16. the susceptibility of this city to submarine attacks
آسیب پذیری این شهر در مقابل حمله ی زیر دریایی ها

پیشنهاد کاربران

حمله ها حملات


کلمات دیگر: